یادداشت 𝐏𝐞𝐫𝐜𝐢𝐯𝐚𝐥
1404/5/8
«حقیقت همیشه راهی برای بروز پیدا میکند. این حقیقت که مردم میمیرند و بعد از زمان کوتاهی، چیزی جز اشیاء دیگر باقی نمیماند» . . . شروع کتاب کمی کند و گسسته بنظر میرسید و با خودم گفتم این دو خط داستان موازی چه ارتباطی به هم دارند.اما مهارت نویسنده رو در به همبافتن تدریجی این دو جریان بهویژه در بخش دوم کتاب دوست داشتم بنظرم درسته که شخصیت فرانسیس مثل پدرش پلید شده بود اما نمیشه خیلی سرزنشش کرد.اون شرایطی رو گذرونده بود که احتمال هرکس دیگری هم که جای او بود به همین سرنوشت گرفتار میشد؛ او قربانی چرخهٔ معیوب خشونت و ترس است. اگرچه اقداماتش غیرقابل دفاع است، اما کتاب بهخوبی نشان میدهد که چگونه ضربهٔ روانی میتواند فرد را به پرتگاه پلیدی بکشاند. اتفاقی که برای کارآگاه ویلیس افتاد واقعا برام دردناک بود چون نماد تغییر و پیشرفت بود.حق داشت کمی آرامش و لذت از زندگی جدید را تجربه کند. قدر فرصت هاتون رو بدونید :) به هر حال شاهکار نبود اما کتابی بود که اگر علاقه مند به این ژانر باشید ارزش خوندن داره
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.