یادداشت سعید بیگی

        در این کتاب چند روایت مادر ـ دختری در بارۀ هویت زن را شاهدیم که یکی در میان روایت‌ها ابتدا از زبان مادرند و یکی در میان روایت‌های بعدی از زبان دخترند.

در مجموع پس از یک پیش جُستار، 9 روایت از زبان مادر و 9 روایت هم از زبان دختر در ادامه آمده است.

نثر نویسندگان خوب و روان است و زبان نوشته هم خوب و خوشخوان است.

نکتۀ مهمی که پس از خواندن کتاب متوجه می‌شویم، آن است که این مادر و دختر قصد ندارند بیانیه صادر کنند یا نتیجه‌ای مشخص را به ذهن خواننده تزریق کنند.

آنها به ذکر دغدغه‌ها و تجربیات و آرمان‌های خود ـ البته هر یک از منظر خویش ـ می‌پردازند و در پایان گرچه به آنچه که می‌خواسته‌اند، نزدیک شده‌اند؛ اما در قالب یک جمع‌بندی آن را به خواننده هدیه نمی‌دهند.

بلکه خواننده را آزاد می‌گذارند تا خود به تفکر و تامل در این موضوع بپردازد و آنان تنها به بیان حکایت‌ها و ماجراهایی که در زندگی جاری برایشان پیش آمده می‌پردازند و خواننده مختار است، بنا بر تجارب شخصی و برداشتش از این مطالب، نتیجۀ لازم را بگیرد یا نگیرد و از قضا این حُسن کتاب است.

در بعضی موارد این نکته به ذهن انسان متبادر می‌شود که مادر نمایندۀ سنت و دختر نمایندۀ مدرنیسم است و ما شاهد تقابل این دو تفکر هستیم.

شاید این نیز یکی از نتایج فراوانی باشد که به فکر ما می‌رسد و درستی یا نادرستی آن باید مورد بررسی قرار گیرد و اینجا ماییم و خودمان و افکارمان و کاش درست داوری نماییم.

در مجموع کتابی خواندنی و جالب است و مطالعۀ آن را به تمام دوستان، به ویژه دغدغه‌مندانِ هویت و جایگاه و پایگاه زن در جامعۀ اسلامی ایرانی‌مان توصیه می‌کنم.
      
63

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.