یادداشت ریحانهفلاح
23 ساعت پیش
کریستال ساترلند در توصیف کتاب کلمههای آبی تیره، اینگونه میگوید: خواندن کلمههای آبی تیره احساسی شبیه یک رقص آرام، یا عاشق شدن، یا شنا کردن در اقیانوس در یک روز بارانی دارد. این کتاب یادآوریای خیرهکننده در مورد قدرت کلمهها، کتابها و داستانهاست که قلب شمارا پر و سنگین و درعین حال گرسنه و مشتاق برای چیزی بیشتر نگه میدارد. توصیف خوبیست. اما این کتاب، هنوز به بررسی نیاز دارد. «کلمههای آبی تیره» نوشته کت کرولی، داستان دو دوست صمیمیست. هنری و ریچل، دو دوستی که از کودکی با یکدیگر بودند، سه سالی میشد که به واسطهی مهاجرت ریچل از گریستاون، از یک دیگر جدا میشوند. اما حالا ریچل با غمی بزرگ برگشته و قرار است روزهای جدیدی را در کنار خالهاش رز، هنری، جورج، لولا، مارتین، فردریک، مایکل، سوفیا و مهمتر همه، کتابخانهی متفاوت "هاولینگ" که برای هنری و خانوادهاش هست بگذراند. همانطور که کریستال ساترلند در مورد این کتاب گفت، این کتاب سعی دارد بر اهمیت کلمات تاکید کند. میخواهد بگوید نقش کلمات در زندگی ما چیست و چگونه باید از آنها استفاده کنیم. این کتاب سعی دارد بگوید احساسات ما را، روند زندگی ما را، و حتی گاهی سرنوشت مارا، همین کلمات مشخص میکنند. میخواهد بگوید کلمهها مهمند. بیمعنی نیستند. اگر بیمعنی بودند نمیتوانستند باعث شروع انقلابها بشوند و تاریخ را تغییر بدهند؛ و چیزهایی نبودند که هر شب قبل خواب به آنها فکر کنیم. اگر فقط کلمه بودند که به آهنگها گوش نمیدادیم، وقتی که بچه بودیم التماس نمیکردیم که بتوانیم بخوانیم. اگر فقط کلمه بودند، مردم به خاطر آنها عاشق نمیشدند، احساس بد پیدا نمیکردند، درد نمیکشیدند و درد کشیدنشان از بین نمیرفت. نویسنده در کتاب عشق را به خوبی به تصویر کشیده بود. روایت یک عشق دوران نوجوانی، که حالا بزرگتر و پختهتر شده، کار راحتی نیست ولی این کتاب به خوبی از پس آن بر آمده بود. جدای از همهی این تعریف و تمجیدها، جا دارد بگویم کتاب کاملا سلیقهاست. درست مانند «پاییز فصل آخر سال است.» شما یا عاشق این کتاب هستید، یا از آن متنفرید. حد وسط ندارد. یا با حرفهای من موافقید، یا مخالف. ترجمهی متوسطی داشت. حاشیهی پردازی زیاد بود اما اذیت کننده و کلافه کننده نبود. استفاده از نامه، برای بخشی از داستان، ایدهی فوقالعادهای بود. احساسات واقعی آدمها را در نامهها نوشته بود و کتاب را خاص تر کرده بود. جنیفر نیون، درجایی، درمورد این کتاب گفت: دیوانهوار زیر جملهها خط کشیدم و آنها را برجسته کردم. کاملا همینطور است. این کتاب پر از دیالوگهایی است که میتوان زیر آنها خط کشید یا آنها را جایی نوشت و هروقت نیاز به تلنگر بود، به آنها سر زد. تلنگرهایی در باب عشق، زندگی، رفاقت، وفاداری و هرآنچه فکرش را کنید. نمیدانم، شاید یک روزی برگشتم به این کتاب و اسم تمام کتابهایی که نام برده بود را فهرست کردم. کتاب خوب همین است. کتابی که به شما کتابی جدید معرفی کند.
(0/1000)
ریحانهفلاح
3 ساعت پیش
0