یادداشت سمی
5 روز پیش
از شما چه پنهان، من خیلی احساساتیام. گاهی به همین خاطر خودم را سرزنش میکنم. به خود نهیب میزنم که در این دوره و زمانه باید به فکر خودت باشی، حسابگر باشی، اما فایده ندارد. میروم سینما و مینشینم پای یکی از آن فیلمهای سوزناک مکزیکی دربارهی بچه یتیمها و پیرمرد پیرزنهای بدبخت بیچاره. با اینکه شک ندارم سراسرش دروغ است، باز نمیتوانم جلو بغضم را بگیرم... داستانهاش قشنگ بودند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.