یادداشت فاطمهزهرا؛
1404/6/30 - 13:01

آیا جهانی بدون مرگ همه را باهم غریبه میکند؟ .... دنیایی رو تصور کن که کسی به طور طبیعی نمیمیره و کشته هم نمیشه، حتی اگر از یک آسمون خراش بپری پایین و جسمت متلاشی شه تو رو به مرکز احیا میبرن و بعد چند روز دوباره زنده میشی مثل روز اول. دنیایی که میتونی به هر سنی که میخوای بری و چندبار تو چند خانواده زندگی کنی، شاید به نظر هیجان انگیز و جالب بیاد، اما با خوندن داس مرگ میفهمی فقط ایده این کار جالبه، واقعیت قراره خیلی ترسناک باشه. اما یک سری افراد هستن به اسم «داس ها» و وظیفشون اینه که به زندگی آدم ها پایان بدن برای اینکه تعادل جمعیت زمین به هم نخوره و فقط اون ها هستن که توانایی این کارو دارن و با شرایط خاصی هم به مقام داسی منصوب میشن. دنیای داس مرگ توسط ابر تندر کنترل و مدیریت میشه. «ابر تندر» (Thunderhead) همون هوش مصنوعی خیلی پیشرفتهست که همهی دنیا رو اداره میکنه. اون مثل یه مغز مرکزیه که روی همهچیز نظارت داره: از آبوهوا و اقتصاد گرفته تا نظم و آرامش مردم. هیچ خطایی نمیکنه و همیشه بهترین تصمیمها رو برای انسانها میگیره. تنها جایی که «ابر تندر» دخالت نمیکنه، کار داسهاست؛ چون مرگ و انتخاب اینکه چه کسی بمیره باید به دست انسان بمونه، نه ماشین. همین محدودیت باعث میشه تضاد و کشمکش اصلی داستان شکل بگیره. و حالا اصل داستان از جایی شروع میشه که داس فارادی تصمیم میگیره دو نوجوون رو به عنوان کار آموز های خودش انتخاب کنه، سیترا و روئن درحالی که هیچکدوم از اونها علاقه ای به داس شدن ندارن، اما اتفاقاتی در جریان داستان میفته که کاملاً در دو مسیر جداگانه در مقابل هم قرار میگیرن. .... داس مرگ شبیه یه سوال مداوم بود دربارهی مرگ، عدالت و معنای واقعی زندگی. شخصیتهاش باعث شدن به این فکر کنم که اگر انتخاب مرگ یا زندگی دست انسان باشه، دنیا چه شکلی میشه. چیزی که بیشتر از همه تو ذهنم موند، این بود که چطور مرگ، که همیشه ازش فرار میکنیم، خودش میتونه بخشی از معنای زندگی باشه. این کتاب هم ترسناک بود و هم امیدبخش. کتاب ایده جالبی داشت، اما برای من یکم کند پیش رفت و هرچقدر جلوتر میرفتم روند داستان سریع تر میشد، به نظرم قابلیت این رو داشت که با این ایده جذاب تر پیش بره و نوشته بشه و داستان هم جوری تموم شد که خواننده ترغیب بشه برای مطالعه جلد بعد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.