یادداشت davoud
1403/11/1
انسان خردمند کنترل شرایط را از دست میدهد: از نظر هراری، آیندهی این انسان، بنا به تعاریف و قراردادهای او خواهد بود –و نه خواست خود او!- درواقع با پیشرفت تکنولوژی و هوش مصنوعی، پدیدههای خلق شده توسط خود انسان، از انسان پیشی میگیرند و بر او تسلط خواهند یافت تا کنترل معنا از دست انسان خارج شود. جدای از این موضوع، هراری یک نظریهی دیگر هم دارد و در آن نظریه به این احتمال میپردازد که «اَبَرانسان» یا همان انسان خداگونه با رشد یا جهش (غیرژنتیکی) از انسان امروزی به وجود آمده و بر انسان حاضر، تسلط یابد. درواقع این نظریه، علاوه بر احتمالی بودن، راهکارِ هراری برای اتفاق نیفتادن نظریهی قبل هم هست. گرچه که این دو نظریه میتوانند در تعامل با همدیگر هم رخ دهند. انسانگرایی، انسانباوری یا اومانیسم (Humanism)، یک فلسفهی جهانبینی مبتنی بر اخلاق فردی و جمعی است که بشریت و ذاتِ آن را مرجع هر چیزی میداند و هر قراردادِ غیرانسانی اعم از دین، خرافه، کهنالگو و… را تحت عنوان دگماندیشی یا ارتجاع طبقهبندی میکند. در این مکتب که بنا به رنسانس و مدرنیتهی بعد از آن شکل گرفت، سرشت انسانی و علایق فطری آدمیزاد، میزان و سنگ محک قضاوتِ همه چیز، شناخته شد. در همین راستا، اومانیستها معتقدند که گرچه همیشه یک ندای درونی در انسان میگوید «خدا وجود دارد» اما چون انسان نمیتواند چنین خدایی را ببیند، پس در مورد آن اظهار نظری هم نباید بکند.
(0/1000)
محمدحسین معصومی
1403/11/1
0