یادداشت غزل خامسی

        روایت سه عاشق که من بین این سه نفر دل به راوی داستان دادم، و شخصیت تنها و رویاپردازش رو علارغم منزوی بودن دوست داشتم. 
شاید بشه ازش تعریف یک مرد عاشق رو  کامل کرد. 
و اما عاشق دوم ناستنکا!! 
دختری که محدود شد و با دیدن اولین مرد دل بهش داد، کلیشه اما مکمل داستان. 
نمیدونم میشه قضاوتش کرد که در عین عشق شدید داشتن به دیگری چطور نفر دوم رو هم به قلبش راه داد یا نه؟ 
اما نامه‌ی آخر رو نمیتونم بپذیرم و برام نشون دهنده‌ی خودخواهی این شخصیت بود از نظرم. 

و اما عاشق سوم مردی که بعد از چند روز به انتظار گذاشتن و جواب پیغام ندادن ناستنکا قصه‌ی ما در حیاتی‌ترین نقطه سررسید و پایان خوشمون رو نقش برآب کرد. 

بین این سه نفر خوش شانس‌ترینشون معشوق ناستنکا بود از نظرم. 

و در آخر اسم کتاب واقعا بهم چسبید. 
راستی این اولین کتابم از داستایفسکی بود و حقیقتا باید گفت عجب شروعی😊
      
555

45

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.