یادداشت حامد محسنی

        «متاسفانه معرفی یا توصیف ارباب حلقه‌ها برای کسانی که بخت قرائت آن را نداشته‌اند، از جمله‌ی محالات است. تجربه ثابت کرده است که ادبیات تخیلی به طور اعم، و آثار تالکین به طور اخص، واجد کیفیتی‌اند که «واکنش متعادل» را ناممکن می‌کند. خواننده یا با تمام وجود در این جهان خیالی غرقه گشته و به ماجراهای قهرمانان آن دل می‌سپارد، و یا پس از خواندن چند صفحه، کتاب را کنار می‌گذارد، و البته این دسته از خوانندگان غالباً تمایل دارند ذوق یا به اعتقاد من بی‌ذوقی خویش را با اطلاق برچسب‌هایی چون «قصه‌ی بچه‌ها»، «موهومات بی فایده»، یا «فرار از واقعیت» توجیه کنند.» (مراد فرهادپور، تالکین و ادبیات تخیلی مدرن)

برای من، ارباب حلقه‌ها فقط یک اثر ادبی یا سینمایی نیست؛ سفری‌ست که بارها و بارها به آن بازگشته‌ام. هر سال، بازخوانی یا بازبینی این جهان برایم ضرورتی تازه می‌یابد، گویی که نیاز دارم دوباره نور و تاریکی، امید و ناامیدی، رفاقت و خیانت را از نگاه تالکین تجربه کنم. فیلم‌های سینمایی ارباب حلقه‌ها و هابیت را بی‌شمار بار دیده‌ام، انیمه‌اش را تماشا کرده‌ام، سریالش را دنبال کرده‌ام، و شاید ده‌ها ساعت ویدیو و مقاله درباره‌ی این اثر خوانده و دیده‌ام. اما هیچ تجربه‌ای به اندازه‌ی خواندن خود کتاب‌ها عمیق و تاثیرگذار نبود. خوانشی که اگرچه پیش‌تر داستان را می‌دانستم، اما بیش از آنکه یادآوری باشد، کشف دوباره بود. 

علارغم علاقه‌ام به فیلم و سریال، و به طور خاص سه‌گانه‌ی ارباب حلقه‌ها، باید اعتراف کنم که سینما و تلویزیون ریشه‌ی تخیل را می‌زنند و به جای آزاد کردن ذهن، آن را در انبوهی از تصاویر آماده و پردازش‌شده غرق می‌کنند و تماشاگر را به موجودی منفعل و مصرف‌کننده‌ی تصاویر بدل می‌کنند. در مقابل، کتاب همچنان یکی از آخرین سنگرهای تخیل است؛ جایی که خواننده ناگزیر است با نیروی ذهن خود تصویر بسازد، صحنه خلق کند و به کلمات جان بدهد. داستان، به جای بلعیدن حواس، دعوت به همسفری می‌کند. کتاب نه فقط روایتگر، که برانگیزاننده‌ی نیروی خیال است.

در دنیای ارباب حلقه‌ها، سفری پیش روی ماست که ورای داستان‌های حماسی و موجودات افسانه‌ای، به مفاهیم ژرف انسانی می‌پردازد. این سفر، بازتابی از دغدغه‌های اخلاقی و فلسفی عمیق است: جدال با وسوسه‌ی قدرت، معنای خیر و شر، ارزش ایثار، و ایمان به نیکی حتی در تاریک‌ترین لحظات. در این جهان، پرسش اصلی نه پیروزی در جنگ، بلکه بقا در نبردی درونی است: نبردی برای حفظ انسانیت در برابر کششِ قدرت. ارباب حلقه‌ها ما را به این پرسش دعوت می‌کند: در جهانی که سایه‌ی شر گسترده است، چگونه می‌توان هنوز به نور وفادار ماند؟
      
13

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.