یادداشت امیر امامی

        ترجمهٔ آبتین گلکار واقعا ستودنی است. او خود گفته که این اثر را که در اصل موزون بوده، بدون وزن ترجمه کرده است ولی در نمایشنامهٔ پایانی (ضیافت به روزگار طاعون) توانایی  ترجمهٔ موزون را هم از خود نشان داده است.
جستار پایانی کتاب که تفسیری بر همین نمایش نامه پایانی است، هم خواندنی است و توصیه می‌کنم اگر کسی این اثر را خواند، آن را ناخوانده رها نکند.
آنچه من بیشتر پسندیدم، دو نمایشنامه «مهمان سنگی» و «ضیافت...» بود. 
آنچه را که مهیب می‌یابم لذت‌بخش هم تلقی می‌کنم و تصویر حضور مجسمهٔ سنگی شوهر مقتول زن بیوه که به دست دون ژوان کشته شده و مواجههٔ او با دون‌ژوانی که با آن زن خلوت گزیده هولناک و به گمانم زیباست.
تصویر گاری طاعون‌زدگان در ضیافت و آنچه زن نمایش از تصویر مرگ بر زبان می‌آورد نیز به همین ترتیب ترساننده و خیره کننده است.
سرود رییس ضیافت در مواجهه با طاعون و ستایش آن هماوردجویی‌ای زیباست که مرا با یاد دوران قرنطینه انداخت  و تمام هراس‌های وجودی آن زمان را در خاطرم زنده کرد ؛ هرچند که بسیار در مواجهه با آن پدیده ترسیده و درخودفرورفته بودم.
باری، ظاهراً خود پوشکین هم این اثر (چهار تراژدی) را در دوران وبا سروده است و خود در ملکی دورافتاده ماه عسلش را با همسرش می‌گذرانده است و مترجم آنگونه که اشاره کرده است از وبا با تعبیر طاعون یاد می‌کرده. زهر تنهایی و یأس در وجودش سرایت کرده بوده و این مجموعه که شاهکاری کلاسیک از ادبیات روسیه است، حاصل این تجربه اگزیستانسیالیستی است.

      
39

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.