یادداشت کتابفام
1404/4/14
۹۰ صفحه در ۲ ساعت و ۱۰ دقیقه. "هرچیزی که بزرگ میشود، ظرفیت خودمخرّببودنش افزایش مییابد". «آرایش دشمن» یک قطعهی بسیار هوشمندانهی وحشت روانیست. با خنده گرمتان میکند و کمی که جلوتر میروید همان خنده را روی صورتتان خشک میکند. وقتی شروع به خواندنش میکنید و جلو میروید، طول میکشد تا بفهمید با چه متن سیاهی روبهرو هستند؛ متنی که با مداومت هرچه ترسناک و ترسناکتر میشود. «آرایش دشمن» کتاب بسیار کوچکیست، حتی میشود گفت برای یک نوولا هم زیادی کوچک است اما بههیچوجه متن سادهای نیست و «نوتومب» هم در این متن کوتاه اما پُرملاط چیزی کم نگذاشته است. این عدم سادگی البته که ربطی به پیچیدگیهای زبانی ندارد اما مشکل است چون خواننده با یک متن کاملن روانشناختی اما همزمان بسیار هیجانانگیز طرف است. متن پر است از پیچوخم و دستکند اما بسیاردرخشان. «آرایش دشمن» تمامن روایت گفتگوهای «ژروم آنگوست» که در پی تأخیر پروازش در سالن ترمینال فرودگاه به انتظار نشستهست و مرد مزاحمی با نام «تکستور تکسل» که به یکباره بر سرش خراب شده و راحتش نمیگذارد. درست است که کلّ کتاب در قالب رفت و برگشت همین گفتوگوهاست، اما «نوتومب» با همین دیالوگها به نحو احسن میتواند چیزهای زیادی را برانگیزد؛ تکنیکی که در دیگر آثارش هم وجود دارند و همین تواناییست که آن پاساژهایی را که خصوصن از دهان کاراکترهایش بیرون نمیآیند را بسیار بسیار مهم و مؤثر میکند خصوصن در ابتدا و در انتهای کتاب. او خوانندهاش را همچون «آنگوست» وادار میکند که کمکم گاردش را پایین بیاورد و از همینجاست که ضربههایش را شروع میکند و هوک تمامکنندهاش را هم میگذارد برای صفحهی پایانی. بازی پرریسکیست آنچه که «آنگوست» و «تکسل»میکنند اما «نوتومب» به خوبی به نمایش درش میآورد و طبق معمول، یک داستان فربیندهی سبک، اعماق شگفتانگیزی از خود را ارائه میدهد آنجایی که نویسنده به زیبایی برخی مسائل اخلاقی خشنتر را علاوه بر اشارات ادبیای چند همراهش میکند. این رمان همچنین موفق میشود که پیوسته هم شوخطبعانه و هم جدی باشد: یک عمل متعادلکنندهی منظم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.