یادداشت فهیمه پورمحمدی

دختری که از چنگ داعش گریخت
        چند وقتی بود مشتاق بودم این کتاب رو بخونم، نهایتاً دیروز به دستم رسید و امروز تمامش کردم. جالب و پرکشش بود، اما چند نکته:
اول اینکه فکر می کردم این کتاب خاطرات یا زندگی نامه باشه، اما روی جلدش خیلی درشت نوشته شده رمان، و گرچه نهایتاً همون خاطرات یا زندگی نامه ست، اما اون واژه ی رمان به شدت توی ذوق می زنه. 
دوم اینکه کلاً در مورد کتاب های خاطرات، نمی شه روی راست گفتن راوی حساب کرد. راوی خیلی راحت می تونه وقایع رو تغییر بده یا کم و زیاد کنه، و کسی هم قادر به اثبات چیزی نیست. و اوضاع وقتی بدتر میشه که اتفاقا راوی ظلمی هم بهش شده باشه، یک ظلم بزرگ و وحشتناک، و کینه ای هم به دل داشته باشه. بعد به این اضافه کنید مهاجرت فریدا به آلمان رو. از این جهت من مطمئن نیستم راوی در مورد اتفاقاتی که براش افتاده، حقیقت رو گفته باشه. 
سوم اینکه وقتی جنگی تموم میشه، تنها کاری که نباید کرد پیدا کردن مقصره برای شروع و ادامه پیدا کردن جنگ. این کار نهایتاً به یک جنگ دیگه منجر میشه. در حالی که فریدا چندین بار "همسایگان عرب"ش رو مقصر می دونه و از بدی های اونا می نویسه. یا اینکه فلان داعشی لهجه ی فلسطینی داشته، فلان داعشی سوری بوده و اون یکی از لیبی. فایده ی دمیدن به آتش اختلافات چیه؟
از طرف دیگه، راوی نظرات دیگه ای هم داره که به شدت توی چشم می زنن. مثلاً اینکه "تروریسم مشکلی ناشی از جنگ بین شیعه و سنی ست"، یا اینکه مرتباً داعشی ها رو مسلمون خطاب می کنه. کلاً اسمی از وهابی ها در سرتاسر این کتاب نیست. فقط سنی ها و گهگاهی شیعه ها. موارد دیگه ای هم هست. مثلاً اینکه عمو و زن عموی فریدا به خاطر بمباران توسط آمریکا نجات پیدا می کنن، اما بشار اسد که مناطق تحت تصرف داعش رو بمباران می کنه، باعث ویرانی شهر می شه!!! 
در کل اینکه فریدا در روایتش بی طرف نیست، البته حق داره، پدر و برادرش رو کشتن، خودش رو به عنوان برده ی جنسی اسیر کردن و خانواده ش رو از هم پاشیدن. اما به هر حال لازمه موقع خوندن این کتاب، حواستون به بی طرف نبودن نویسنده باشه.
      
5

10

(0/1000)

نظرات

مکتوب‌

مکتوب‌

1402/6/12

چه نکات خوبی گفتید
ممنون واقعا
یاد کتاب حرمسرای قذافی افتادم

0