یادداشت SHIVA
دیروز
کورالین، در نگاه نخست، داستانی فانتزی برای نوجوانان است؛ قصهی دختری کنجکاو که در دل خانهای عجیب، در پشت دری کوچک، به دنیایی موازی قدم میگذارد. اما آنچه نیل گیمن در این روایت به تصویر میکشد، چیزی فراتر از یک ماجراجویی کودکانه است. این کتاب، همانقدر که قصهی شجاعت است، پژواکِ عمیقترین ترسهای انسانی نیز هست: ترس از فراموش شدن، از بیتوجهی، از گم شدن در تاریکیِ ظاهراً آشنا. گیمن با نثری موجز اما شاعرانه، جهانی خلق میکند که هم ملموس است، هم کابوسگونه. «مادر دیگر» با دکمههایی به جای چشم، نمادی است از وسوسهی امنیتِ دروغین؛ دنیایی که در آن همهچیز ظاهراً کامل است، اما بهایی که برایش باید پرداخت، آزادی، هویت و حقیقت است. همانطور که کورالین کمکم درمییابد، گاهی ترسناکترین جاها آنهایی هستند که شبیه خانهاند. کورالین برای کودکان و نوجوانان نوشته شده اما بزرگترها را عمیقتر میترساند. شخصیتپردازی کورالین، با تمام لجاجت کودکانهاش و ایستادگیاش در برابر نیرویی شوم، سرشار از ظرافت و واقعگرایی است. او قهرمانی نیست که در آغوش افسانهها زاده شده باشد؛ کورالین یکی از ماست. با ترسهای معمول، دلتنگیهای خاموش و شجاعتی که فقط وقتی به کار میآید که واقعاً چارهای نیست. از نگاه احساسی، این کتاب تجربهای است که آدم را تکان میدهد. در دل تاریکیها و سکوتها، چیزی وجود دارد که از تو میپرسد: «آیا به آنچه داری، قدر میدانی؟ یا به دنبال تصویری بهتر، همهچیز را فدا میکنی؟» کورالین نه فقط یک ماجراجویی است، بلکه آینهای است برای آنکه ببینی چگونه کودک درونت هنوز با تاریکیها دستوپنجه نرم میکند. کورالین را باید نه با چشم، که با دل خواند. باید بگذاری تاریکیاش آرام آرام درونت بخزد و بعد نوری که از شجاعت کورالین میتابد، مسیرت را روشن کند. این کتاب، در نهایت، دربارهی این است که حتی در ترسناکترین موقعیتها، اگر شهامت نگاه کردن داشته باشی، راهی برای برگشت وجود دارد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.