یادداشت عطیه عیار

                ابدا توصیه نمی‌کنم. نمی‌دونم چی شده بود که این کتاب رو تو طاقچه گذاشتم تو کتابخونه‌ام. ولی به دردنخور بود. مثل اینکه یه آمریکایی داستان زندگی گوگوش رو بخونه مثلا. خب که چی؟ گوگوش برای یه جامعه و گروه خاص خاطره‌ساز و محبوب بود. دلیل نمیشه بقیه هم درباره‌ش همون فکر رو بکنن.
مونرو هم برای مردم آمریکا اونم تو دوره ای خاص مطرح بوده. تازه این کتاب ناقص هم بود با روایتی به هم ریخته و نامرتب. 
ترجمه بدی هم داشت. بعضی جاها اصلا مفهوم نبود و حتی به ویراستاری ساده هم خرجش نکرده بودن. 

پ.ن: بعد این کتاب فیلم blonde رو دیدم که اقتباسی از کتاب جویس کارول اوتس بود. خود کتاب هم برداشت آزادی از زندگی مونرو بوده. این رو بگم که کتاب و فیلم بلوند ابدا منطبق بر زندگی واقعی مونرو نیست. پس با این ذهنیت سراغش نرید.
از صحنه‌های زیادی اروتیک و نود فیلم که بی‌جا هم بود، بگذریم دو نکته جالب داشت.

یکی پررنگ کردن نقش پدر و نبودش تو زندگی نورماجین، پدری هم همیشه فقط یه عکس بوده براش و هیچ‌وقت نمی‌تونه بفهمه کیه. و دیگری حسرت نورماجین برای مادر شدن. در واقع کارول اوتس این دو فقدان مهم رو از زندگی این زن برداشته و داستانی نیمه خیالی ساخته و پرداخته که از زاویه دید روانشناختی کاملا قابل قبوله.
مونرو تو همین کتاب هم چندجا گفته بود که بین خودش به عنوان نورما جین و شخصیت ساختگی مریلین مونرو تمایز قائله و گفته بود دوست داره همه خودش رو ببینن نه مونروی جذاب و سکسی رو. همه فقدان‌ها و مشکلات روحی نورماجین، ناکامی‌های بزرگش تو بچه‌دارشدن و دنیای بی‌رحم هالیوود اون رو به سمت خودکشی سوق داد. 
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.