یادداشت محمد صابری زاد

        این کتاب فراتر از یک روایت خطی، سفری است سوررئال به ژرفای حافظه، فقدان و اسطوره کتاب.
 این اثر همچون تابلویی از دالی یا شعری از آراگون، مرزهای واقعیت و خیال را درمی‌نوردد و کتابخانه را به موجودی زنده، رنجور و رؤیایی تبدیل می‌کند که هر قفسه‌اش تاروپود وجود آدمی را بازمی‌گوید.  
منگوئل، با قلمی که گاه به بورخس نزدیک می‌شود و گاه به پاز، کتابخانه شخصی‌اش را نه فقط مجموعه‌ای از کاغذها، که پیکری از خاطرات، عشق‌ها و اندوه‌های مدفون می‌بیند. هر کتاب، همچون آیینه‌ای شکسته، تصویری از گذشته را منعکس می‌کند—گاه واضح، گاه محو در مهِ فراموشی. 
ترجمه مهدی‌زاده اشرفی نیز، با ظرافتی کمابیش، این پریشانی زیبا را به فارسی برگردانده؛ گویی واژه‌ها خود از قفسه‌ها بیرون می‌خزند و بر زمین ترجمه پخش می‌شوند.  
ده گریز کتاب، مانند ده دروازه به ده جهان موازی است: گاه به اساطیر یونانی پناه میبرد، گاه به خیالات کودکی، و گاه به کابوس‌های تاریخ. این گریزها نه فرار، که پروازهایی هستند بر فراز جغرافیای ذهن—مانند نقاشی‌های ماکس ارنست که در آنها پرندگان شبانه با درختان گفتگو می‌کنند.  
در واقع، این کتاب مرثیه‌ای است برای هر خواننده‌ای که کتابخانه‌اش (معشوقش) را -واقعی یا خیالی- از دست داده؛ گورستانی از کلمات که در آن، هر سنگ قبر عنوانی از کتابی است و هر سطر، شعری برای سوگواریِ لذت بخشِ وداع... 
      
420

23

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.