یادداشت

خون بر برف
        چیزایی که شخصیت اصلی، اولاف از خودش میگه من رو یاد لئو تو فیلم حرفه‌ای لوک بسون انداخت. شخصیت‌پردازی عالی بود. یه آدم تک‌بعدی و دچار اختلالات ذهنی مثل واژه‌پریشی. آدمی که برخلاف همه اصولش بالاخره یه جا وا میده و همون میشه دردسر بزرگ زندگیش.
تشبیه‌های قشنگی داشت و مترجم هم کار رو خوب درآورده بود. لحظه‌های تعلیق و هیجانش رو پاشنه همین تشبیه‌ها می‌چرخه.
پایانش هم از جهاتی شبیه دختر کبریت‌فروش بود. اونایی که خوندن قطعا متوجه دلیل این تشبیه میشن و به نظرم بهترین پایانی بود که برای اولاف رخ داد.

کتاب کوتاهیه، ۱۷۲ صفحه و در یه نشست دو سه ساعته خونده میشه. من تو فیدی‌پلاس خوندم. فیدیبو و طاقچه به صورت صوتی هم دارن.
      

38

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.