یادداشت مرضیه افتخاری
1401/3/13
3.9
50
بیوتن شلوغ است...وقتی میخوانمش انگار که در خیابان های منهتن قدممیزنم! صدای بوق ماشین ها و همهمه ی مردم را میشنوم و ساختمان های بلند و بیلبورد های تبلیغاتی را میبینم و البته آسمان را نه! حس میکنم انگار که رضاامیرخانی با دیدن آمریکا ذهنش شلوغ بوده و این شلوغی ها را کلمه کرده و حاصلش شده بیوتن! و در عین حال لحظههای آرام زیاد دارد...و من شب قدرِ نوشته شده در کتاب را عاشقم! بیقراری های ارمیا را با پوست و خون حس میکنم و در عین حال با بیقراریهایش عصبی و کلافه میشوم! بیوتن برای من پر است از دوگانگیِ کلافگی و آرامش! اگر میخواهید کلی احساسات را در کنار هم تجربه کنید؛ بیوتن را حتما بخوانید!
(0/1000)
1401/11/12
0