یادداشت هانیه بیضایی
1403/8/27
3.5
2
کتاب جامعه شناسی زنان. در ابتدا کتاب سخن خود را با نقدی عظیم بر پیکره علم جامعهشناسی و بنیان های آن آغاز میکند و معتقد است که جامعه شناسی علمی مردمحور است و اصول مردسالاری و در سایه بودن زنان نیز بر این علم موثر بوده و در کل راهکارش برای خروج از این وضعیت زنانه تر کردن این علم است به این معنا که در پژوهش های خود برای تببین علت بوجود آمدن پدیده های اجتماعی باید در پرسش نامه های خود تجربه های زنانه را بیشتر لحاظ کنیم و توصیفات زنان راهم در باره یک موضوع در تحقیقاتمان اعمال کنیم. کتاب از سه منظر فمنیستی به مسائل مربوط به زنان می پردازد. ۱_ فمنیست های رادیکال که به طور خلاصه معتقدند مردسالاری یک تعصب چندین هزار ساله در جهان است و سابقه آن به جهان پیشا مدرن و ماقبل از سرمایه داری باز میگردد و به نوعی جهان شمول است. ۲_ فمنیست مارکسیستی: بر این باور است که سرمایه داری زنان را استثمار میکند و انواع مسائل را با اصول بورژوازی و پرولتاریایی توضیح میدهد، مانند بوجود آمدن علت خانواده هسته ای را اینگونه تعریف میکند که نیاز جامعه سرمایه داری برای بازتولید خود یک خانواده هسته ای می باشد تا شوهر در مقام کارگر یا کارفرما اقتصاد را جلو ببرد و زن هم در اغلب مواقع این نیرو را در خانه تقویت کند. ۳_ فمنیست سوسیالیستی: معتقد است که مردسالاری و سرمایه داری توامان زنان را به زیر سلطه خود کشیدند و نقد آن ها به دو نظریه بالا عدم وجود وجوهه کلان و خرد در ان دو نظریه می باشد. فمنیست مارکسیست ها در نظریات خود به این قائل نمیشوند که مردسالاری بعنوان یک پدیده تاریخی مستقل سالیانی طولانی از زنان بهره برداری کرده است.دیدگاه این گروه ثنویت گرایانه می باشد. یک نکته جالب توجه در کتاب این بود که یکی از اصلی ترین مباحث جامعه شناسی را ناقص میداند ، قشربندی در جامعه شناسی برحسب توزیع قدرت و ثروت در یک جامعه انجام داد میشود و توضیح نابرابری نیز از همین تعریف پیروی میکند و حرف کتاب این است که چگونه در قشربندی و توضیح نابرابری هایمان گروهی را که سالیان جایگاه فرودست داشته اند لحاظ نکنیم؟ کتاب به مباحث دیگر نظیر بزهکاری زنان و جرم علیه زنان میپردازد و علت تجاوز را نه به شکل سنتی و لیبرالی و روانی بلکه در متن یک جامعه مردسالار و موقعیت فروتر زنان تحلیل میکند و از نظر کتاب تجاوز وسیله کنترل و ارعاب زنان می باشد و یک فرهنگ مردسالار مداوم تجاوز را باز تولید میکند. کتاب نقدی نیز به نظام پزشکی وارد میکند و میگوید که بنیان این رشته تبعیض گذار است از نحوه برنامه های درسی تا سپس شغل تخصصی و... زنان را در حاشیه قرار میدهد و بیان میکند که علم پزشکی کنترل زایمان زنان را بدست گرفته و احساسات و تجربیات شخصی زنان را در مراحل مختلف زایمان دارای اعتبار به حساب نمیآورد. فصل آخر کتاب مربوط به تولید دانش فمینیستی هست و روش شناسی مطالعاتی هر گروه از فمنیست هارو مورد بررسی قرار میدهد مثلا بیان میکند که برخی فمنیست ها مانند فمینیست های لیبرال به اصول اصلی علم جامعهشناسی پایبند هستند و به بنیان های رویکرد نظری جامعه شناسی دست نمی زنند و آن ها را زیر سئوال نمیبرند. اما در زاویه ای دیگر رادیکال فمنیست ها به رویکرد های نظری جامعه شناسی انتقاد میکنند و در تلاش برای تولد علمی هستند که ادراک ذهنی زنان را از نو ارزیابی کنند در نتیجه به بی طرفی پژوهشگر قائل نیستند زیرا آن ها معتقدند که فرهنگ زنان ، دانش زنان ، و درک ذهنی زنان همگی از سوی مردان انکار شده است. و در اخر برای آشکار کردن دیدگاه زنان باید از ظواهر فراتر رفت و به جوهر چیز ها رسید، یعنی باید از ظاهر طبیعی نمای جایگاه زنان و کار زنان فراتر رفت تا روابط سراسر سلطه و انقیاذ نظام جنس آشکار شود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.