یادداشت سیده زهرا ارجائی
1403/12/4
نوازنده نابینا داستانی تأثیرگذار و عمیق دربارهی زندگی پسری نابینا به نام پیوتر است که با وجود محدودیتهایش، استعداد فوقالعادهای در موسیقی پیدا میکند و مسیر زندگی خود را بهواسطهی هنر دگرگون میسازد. این کتاب علاوه بر روایت داستانی جذاب، مفاهیم تربیتی، انسانی و فلسفی مهمی را در خود جای داده است. یکی از نکات مثبت این رمان، تأکید بر رشد و توانمندیهای فردی است. پیوتر در ابتدا کودکی گوشهگیر و ناامید است، اما با حمایت مربیانش و کشف استعدادش در موسیقی، به فردی مستقل و موفق تبدیل میشود. این پیام نشان میدهد که محدودیتهای جسمی نمیتوانند مانعی برای موفقیت باشند و هر فردی میتواند با شناخت استعدادهای خود به پیشرفت برسد. همچنین، داستان بر نقش تربیت و حمایت خانواده در شکلگیری شخصیت تأکید دارد و نشان میدهد که تشویق و راهنمایی درست، حتی در سختترین شرایط، میتواند مسیر زندگی را تغییر دهد. کورولنکو دنیای یک نابینا را بهشکلی هنرمندانه به تصویر کشیده و توانسته است فضایی خلق کند که خواننده از طریق حواس دیگر، مانند شنوایی و لامسه، دنیای پیوتر را تجربه کند. شخصیتپردازی نیز قوی و باورپذیر است، بهویژه تحول شخصیتی پیوتر که از کودکی پرخاشگر به یک نوازنده حساس و اندیشمند تبدیل میشود. همچنین، موسیقی در این داستان تنها یک هنر نیست، بلکه تمثیلی از شناخت خویشتن و ارتباط با جهان پیرامون است که به داستان عمق و معنایی فراتر از یک روایت ساده میبخشد. با این حال، رمان از برخی جنبهها نیز قابل نقد است. در بخشهایی از داستان، نگاه ترحمآمیزی به معلولیت دیده میشود که میتواند این تصور را ایجاد کند که نابینایان حتماً نیازمند حمایت ویژه هستند، در حالی که امروز بر توانمندیهای آنها تأکید بیشتری میشود. همچنین، تأکید زیاد بر رنج و سختیهای پیوتر باعث شده فضای داستان در بخشهایی غمانگیز شود. علاوه بر این، نقش پدر و مادر پیوتر در رشد او کمرنگ است و شاید نویسنده میتوانست نقش والدین را در تربیت فرزندان دارای نیازهای ویژه پررنگتر نشان دهد و از سویی مسیر موفقیت پیوتر به نحوی ترسیم شده که به نظر میرسد این موفقیت تنها وابسته به کمک اطرافیان بوده و خواست و ارادهی شخصی پیوتر هیچ نقش و جایگاهی در این موفقیت نداشتهاست. با همهی اینها، نوازنده نابینا همچنان یکی از آثار ارزشمند ادبیات روسیه است که با نثری دلنشین، شخصیتهایی ملموس و پیامهایی عمیق، خواننده را به تأمل دربارهی استعدادها، محدودیتها و قدرت هنر در زندگی انسان دعوت میکند. این کتاب، هم از نظر داستانی و هم از نظر مفاهیم انسانی، اثری خواندنی و الهامبخش است که مطالعهی آن برای هر علاقهمند به ادبیات، لذتبخش و آموزنده خواهد بود. ❌❌❌❌ افشای داستان: رمان نوازنده نابینا داستان زندگی پسری نابینا به نام پیوتر را روایت میکند که در یک خانوادهی نجیبزاده در روسیه متولد شده است. مادرش پس از تولد او، وقتی متوجه میشود که فرزندش نابینا است، دچار شوک و اندوه عمیقی میشود. او ابتدا این حقیقت را نمیپذیرد و امیدوار است که شاید فرزندش درمان شود، اما بهتدریج با واقعیت کنار میآید. یکی از شخصیتهای مهم داستان، دایی پیوتر است که فردی روشنفکر و انساندوست است. او با دیدی متفاوت به نابینایی پیوتر نگاه میکند و سعی دارد به او کمک کند که مستقل باشد و استعدادهایش را بشناسد. یکی از مهمترین لحظات داستان زمانی رخ میدهد که پیوتر با پیانو آشنا میشود. او با شنیدن صدای موسیقی، واکنش عجیبی نشان میدهد و کمکم علاقهی زیادی به این ساز پیدا میکند. داییاش متوجه استعداد او در موسیقی میشود و به خانوادهاش پیشنهاد میدهد که آموزش موسیقی را برای پیوتر جدی بگیرند. پیوتر با راهنمایی دایی و مربیانش، نواختن پیانو را فرا میگیرد و استعداد فوقالعادهای از خود نشان میدهد. موسیقی برای او تنها یک هنر نیست، بلکه راهی برای بیان احساسات و کشف دنیای درونیاش میشود. با گذشت زمان، پیوتر از یک کودک افسرده و منزوی به یک نوازندهی بااحساس و خوشبین تبدیل میشود. در یکی از مهمترین بخشهای داستان، دایی تصمیم میگیرد پیوتر را به یک سفر ببرد. این سفر برای پیوتر که تا آن زمان بیشتر در محیط خانه بوده، تجربهای کاملاً جدید است. او در طول این سفر، با زندگی مردم عادی، درد و رنج آنها و همچنین زیباییهای جهان آشنا میشود. یکی از تأثیرگذارترین صحنههای داستان، ملاقات پیوتر با یک گروه از دهقانان و کارگران سختکوش است که با وجود مشکلات زندگی، شادی و امید را در رفتارشان حفظ کردهاند. این تجربه دیدگاه پیوتر را نسبت به زندگی تغییر میدهد و باعث میشود که او احساس نزدیکی بیشتری با انسانهای دیگر داشته باشد. در پایان، پیوتر نهتنها به یک نوازندهی برجسته تبدیل شده، بلکه از نظر روحی و فکری نیز رشد کرده است. او دیگر خود را فردی ناتوان و محدود نمیبیند، بلکه با استفاده از استعدادش در موسیقی، به دنیای بزرگتری متصل شده است. نواختن پیانو برای او تبدیل به پلی میان او و دنیای اطرافش میشود. داستان با تصویری از پیوتر که در حال اجرای موسیقی برای دیگران است، به پایان میرسد. موسیقی او احساسات عمیقی را در مخاطبانش برمیانگیزد و نشان میدهد که چگونه یک فرد میتواند با شناخت استعدادهای خود، بر محدودیتهایش غلبه کند و تأثیری مثبت بر دیگران بگذارد. ❌❌❌❌
(0/1000)
ملیکا🌱
1403/12/6
0