یادداشت parniya
4 روز پیش
کتاب دیزی دارکر واقعاً خیلی خوب بود. دومین کتاب جناییای بود که خوندم، و باید بگم حسابی جذبم کرد. از همون اول با اون فضای تاریک و عجیب خونهی خانوادگی روی جزیره، حس کردم قراره یه چیز متفاوت بخونم. اون حس تنهایی، بارون، قطع بودن ارتباط با بیرون... همهچی آماده بود برای یه داستان پر از رمز و راز. راستش، اولش یهکم شک داشتم که قاتل کیه. چندتا حدس زدم، مخصوصاً با اون رفتارهای مشکوک بعضی شخصیتها، ولی با اتفاقاتی که یکییکی افتاد، شکم برطرف شد. نویسنده خیلی خوب ذهن آدمو بازی میده، طوری که فکر میکنی فهمیدی، ولی بعد یه پیچ داستانی میزنه که همهچی رو بهم میریزه. آخرش... واقعاً غافلگیرکننده بود. نمیخوام اسپویل کنم، ولی اون لحظهای که حقیقت رو میفهمی، یهجور شوک داره. یهجوری که برمیگردی و کل داستان رو دوباره توی ذهنت مرور میکنی. تازه میفهمی چرا بعضی چیزا اونجوری بودن. البته یهکم حالت تخیلی هم داشت، مخصوصاً توی بخشهای پایانی. نه اونقدر که اذیتکننده باشه، ولی باعث شد حس کنم دارم یه داستان جنایی با چاشنی ماورایی میخونم. برای من که تازه وارد دنیای جنایی شدم، یه تجربهی خاص بود. شاید یهکم توقعم رو از کتابهای جنایی بالا برد، چون حالا هر کتاب دیگهای باید با این یکی رقابت کنه! در کل، خیلی خوشم اومد. هم داستانش قوی بود، هم فضاسازی، هم اون پیچ آخر که واقعاً ذهنمو درگیر کرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.