یادداشت رضوان کاشی‌ساز

        یک رمان سه جلدی که گویا در ستایش مافیا و هند نوشته شده است.
جلد اول را دوست داشتم، از هند می‌گفت و هندیان و کمی هم مافیا....
در پایان جلد اول، اینقدر دوستش داشتم که با خودم گفتم عجب که بیشتر از اینها معروف نشده این کتاب....
در جلد دوم به صورت گسترده‌تر با فضای مافیایی آن درگیر بودیم که البته من به دلیل علاقه‌ام به پدرخوانده و یا سریال چوکور ، این فضا رو دوست داشتم و صحنه‌های به شدت خشنش را کمتر می‌دیدم... و تلخی پایانش به شدت غمگینم کرد
جلد سوم اما نظرم را خیلی عوض کرد، دیگر شخصیت‌های مافیایی‌اش را دوست نداشتم، حتی از شخصیت اول و راوی داستان هم خیلی خوشم نمی‌آمد، با انزجار صحنه‌های درگیری‌اش را می‌خواندم... هزار بار تا پای مرگ رفت و با توصیف خشونتی شدید خودش را نجات داد.... 
بسیار روده‌درازی می‌کرد و داستان را کش می‌داد، همه عالم و آدم را توصیف می‌کرد، حتی چند بار.... و خلاصه که کاش این کتاب در جلد اول یا حتی دوم تمام می‌شد 

      
3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.