یادداشت رؤیا
1402/12/27
0.9
4
داستان که نه! توصیفی کوتاه از یه پله برقی، با گروهی آدم که دارن به وسیله اون بالا میرن. جمله های طولانی و بی فعل کنار هم ردیف شده بودن و هی برمیگشتم و دوباره جملات رو میخوندم که ببینم چی میخواد بگه، اما بازم چیزی عایدم نمیشد! البته که توضیح آقای احسان چادگانی«مترجم این کتاب» رو در طاقچه خوندم و ایشون گفته بودند که:«نثر داستان، بخصوص در ابتدای کار، بدون توقف پیش میرود و فکر میکنم قصد نویسنده این بوده که پیوستگی و حرکت پلهبرقی را از طریق ساختار جملات به خواننده برساند.» در بین سایر نظرات اشاره شده بود که: مقصود نویسنده احتمالا اشاره به گذر زمان و جایگاه و فاصله آدمها از همدیگه است که با توصیف حرکت پله برقی و محل ایستادن افراد بیان شده. نظر دوستان کمی برام قابل تامل بود اما بازم فکر میکنم اصلا نتونستم با این کتاب ارتباط بگیرم و چیزی برای اضافه کردن به من نداشت!(با احترام به نویسنده و مترجم بزرگوار) با سرچ درباره نویسنده به شناخت خاصی از ایشون نرسیدم اما اینطور به نظر میرسه که سبک نویسنده همینه و تلفیقی از رویا و واقعیت رو به کار میگیرن و خط طولی زمان رو به هم میریزن!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.