یادداشت اسب
1403/4/2
3.6
11
«این کتاب بیشتر از هرچیز دربارهی تردید، اضطراب و آشناییزدایی از موقعیتهای عادی و روزمره است.» کتاب رو دوستی چند سال پیش بهم معرفی کرده بود و بهش بیتوجهی کرده بودم تا اینکه چند وقت پیش اون دوست رو دیدم و یاد این کتاب افتادم. کنجکاو شدم که بخونمش و ناگهان دیدم ۱۰۰ صفحه از کتاب را خواندهام. ۱۰۰ صفحه دیالوگ دربارهی جزئیات زندگی که بیشتر از آنکه دربارهشان حرف بزنیم بهشان فکر میکنیم. ذهنم حسابی مشغول دیالوگها شده بود و کتاب را بستم و تا چند هفته به سراغش نرفتم. با اینکه دلم میخواست کتاب را هر چه زودتر کتاب را تمام کنم اما ترسی از مواجهه با آن دیالوگها مانعم میشد. دیالوگهایی که گیجم میکردند و بیشتر از اینکه من را درگیر داستان کنند درگیر خود میکردند. آه. کتاب را دوباره باز کردم و خواندم. دیگر نویسنده درگیر جمع کردن داستان بود و از اون دیالوگهای تکاندهنده خبری نبود...
(0/1000)
اسب
1403/4/2
0