یادداشت عطیه عیاردولابی
1403/7/24
3.4
9
امیرحسین فردی قلم خوشی داره. دوست داری بخونی و از تعریفکردنها، توصیفها و خرده داستانهاش لذت ببری. اما رماننویس خوبی نیست. دو رمان اسماعیل و گرگسالی رو خوندم. البته اول گرگ سالی رو خوندم. اون موقع نه فردی رو میشناختم و نه خبر داشتم ادامه داستانی دیگهاس. برای همین بدون هیچ پیشفرضی شروع کردم. گرگسالی شروع جذاب و هیجانانگیزی داره. هرچند به خاطر همون جلد دوم بودنش هیچ عقبهای از شخصیت اصلی نداره و یه بیخبری مثل من یکدفعه وسط ماجرا پرت شده. در مورد گرگ سالی قبلا نوشتم و حالا همون حرفها رو میتونم برای "اسماعیل" تکرار کنم. فردی تصویرسازیهای با قوتی داره و همونا باعث میشه وقتی نمیدونی چرا داری این کتاب رو میخونی باز به مطالعه ادامه بدی. از این جهت الگوی خوبی برای نویسندگیه. از طرفی یه شخصیت رو خوب پرورش داده و ما پابهپاش جلو میایم. احساسات و درونیات یه پسر نوجوون در حال بلوغ رو وقتی زن همسایه یا پوستر زن هندی تو پستو رو میبینه، خوب نشون داده، شیداییاش وقتی اولین عشق زندگیش رو مدتها از دور رصد میکنه خوب وصف کرده، تغییر حالاتش از بیهدفی به یه آدم کنشگر و انقلابی قابل درکه و یهویی و تجویزی نیست. نحوه تعریفش از سالهای قبل انقلاب، طرح رویکردهای مختلف مبارزین و معترضین اون دوره بدون گلدرشتی و بیانیهخوانیه. اما کنار همه اینا کلی اطاله کلام داره و بعضی خرده روایتها اصلا لزومی نداشت گفته بشن یا میشد خیلی خلاصهتر بشن. من دو فصل کتاب رو تندخوانی کردم و فقط کلمات رو از زیر چشمم عبور میدادم تا داستان بره جلو و به یه اتفاقی برسه. این دو فصل همه توصیف احساسات اسماعیل تو دوران عاشقی بود. تقریبا یه فصل هم شرح اردو بردن بچههای مسجد بود و حذف کاملش هیچ لطمهای به داستان نمیزد. و در نهایت، بعد از صحنه پرکشش تعقیب و گریزش با ساواک، و زمانی که انتظار یه اتفاق قطعی داری، داستان یهو تموم میشه. کاش حداقل جایی اون انتهای کتاب مینوشتن ادامهاش فلان کتابه. وگرنه اینطوریه که نزدیک ۳۰۰ صفحه خوندی و پا در هوا موندی و این یه ایراد بزرگه. سر گرگسالی نوشته بودم: توصیه میکنم؟ و با قطعیت جواب داده بودم: نه! به نظرم اینجا هم همین رو باید بگم.
(0/1000)
1403/7/24
0