یادداشت ریحانهفلاح
1403/9/23
داشتم در بهخوان میگشتم که به نویسندهای با فامیلی «فلاح» برخوردم. از سر کنجکاوی وارد صفحهاش شدم و کتابهایش را از نظر گذراندم. این کتاب، اولین کتابی بود که چشمم را گرفت. ماند در خواهم خواندها تا بلاخره پیدایش کردم و خواندَمَش. داستان این کتاب، داستان زال سپید مو و رودابهی نسل ضَحاک است. روایت عاشق شدن و رسیدن این دو را در این کتاب، با قلم الهام فلاح خواهید خواند. داستان زال و رودابه در شاهنامه نوشته شده است اما قطعا برای همگان قابل فهم نیست و هر نویسندهای که بیاید آن داستانهای زیبا را به فارسی امروز در بیاورد و قابل فهم روایتش کند، واقعا قابل تحسین است. زیرا همه باید از داستانهایی که درون بزرگترین گنجینهی فارسیست آگاه شوند و لذت کافی را ببرند. نویسنده خودش به داستان شاخ و برگ داده و چیزهایی را از ذهن خودش_طوری که داستان عوض یا اشتباه نشود_به آن اضافه کرده است کهخود زیبایی داستان را دوچندان میکند. با توجه به این نکته، انتظار میرفت حاشیه پردازی داستان زیاد و آزاردهنده باشد، اما اصلا اینگونه نبود و حاشیه بپردازیها کاملا درست و بجا بودند. به شخصه آنقدر شیفتهی جذابیت و زیبایی داستان و گیرایی قلم نویسنده شدم که کتاب را در یک نشست کوتاه تمام کردم. و اما نکتهای که گفتنتش خالی از لطف نیست؛ داستان راپونزل(گیسوکمند) برگرفته از همین داستان زال و رودابهی شاهنامه است که رودابه در دیدار مخفیانهاش با زال، موهای بسیار بلندش را به پایین کوه میفرستد تا از آن بالا بیاید. چه کردهاند با داستانهای کهن ما که اینچنین، مانند مفسدهای به گوشه کنار زندگی اجتماعی مردم افتادهاند و هر طور که میخواهند، با همان تغییراتی که میخواهند به خورد مردممان میدهند؟
(0/1000)
ریحانهفلاح
1403/9/24
0