یادداشت مهدی

مهدی

مهدی

1404/6/11

        «شب‌های روشن» یکی از کوتاه‌ترین و در عین حال عمیق‌ترین آثار داستایفسکی است. داستانی چهار شبه، پر از خیال‌پردازی، امید و سرخوردگی که در نهایت تصویری واقعی از تنهایی انسان ارائه می‌دهد.

راوی داستان، مردی خیال‌پرداز و تنهاست که زندگی‌اش بیشتر در رویا و گفت‌وگو با خودش می‌گذرد تا در دنیای واقعی. او در یک شب تصادفی با دختری به نام ناستنکا آشنا می‌شود؛ دیداری که برایش طعم عشق و امید به زندگی را به همراه دارد. اما همان‌قدر که این عشق ناگهانی و پرشور است، پایانش هم تلخ و گذراست.

داستایفسکی در این اثر کوتاه به زیبایی نشان می‌دهد که گاهی یک لحظه کوتاه، یک آشنایی گذرا یا حتی یک خاطره، می‌تواند معنای یک زندگی را شکل دهد. «شب‌های روشن» بیشتر از آنکه درباره‌ی عشق باشد، درباره‌ی انسان است: درباره‌ی رویاها و شکستن آن‌ها، امید و نومیدی، و تجربه‌ی تنهایی که همه‌ ما کمابیش لمس کرده‌ایم.

کتابی کم‌حجم اما پرمفهوم؛ روایتی که مثل خود زندگی، هم شیرین است و هم تلخ.
      
23

4

(0/1000)

نظرات

Tiyara banani

Tiyara banani

1404/6/11

پس چرا ۵ ستاره ندادید 🥲
1

0

مهدی

مهدی

1404/6/11

بخاطر اینکه  تا اواسط داستان نتونستم ارتباط بگیرم با کتاب 😅 از وقتی دختره شروع کرد ب داستان زندگیشو گفتن برام داستان واقعی تر به نظرم اومد و کتاب اوج گرفت 

0

Tiyara banani

Tiyara banani

1404/6/11

تحلیلتون ازش عالیه 👌🏻☺️
1

0

مهدی

مهدی

1404/6/11

مرسی قربون شما😁 

0