یادداشت محمد مهدی شاطری

        قرار بود فقط ۱۰ درصد کتاب را بخوانم. به خودم آمدم و دیدم به نیمه کتاب رسیدم و فردای آن روز هم تمامش کرده‌ام. جدا از اینکه صدای نویسنده گاها اذیتم می‌کرد و سعی می‌کرد جملاتی را به زور در دهان شخصیت‌ها فرو کند این کتاب را خیلی دوست داشتم و آن‌را در دسته‌ کتاب‌هایی می‌گذارم که اگر می‌خواهیم بهتر دیگران را درک کنیم و انسان‌تر بشویم باید بخوانیم. 

خود من با مشکل خوانش‌پریشی در زند‌گی‌ام هیچ‌وقت رو به رو نشده‌ام. اما می‌توانم قدری رنجی که شخصیت‌ اصلی متحمل می‌شد را درک کنم. من نمی‌دانم دلیلش چیست ولی از کودکی با "خواندن با صدای بلند" مشکل داشتم. خیلی غلط و غلوط می‌خواندم. هنوز نیز تا حدودی اینگونه هستم. معلمان مدرسه من را گاهی متهم به تنبلی و کاهلی در روخوانی می‌کردند. در صورتی که من عاشق خواندن بودم و خیلی اوقات برای خودم می‌خواندم. این تحقیر از سمت معلمان مختص به دوره کودکی من نبود. یادم هست سال دوازدهم استاد گفت تا از روی کتاب روخوانی کنم. من هم جانم درآمد تا متن را درست بخوانم. او کلی به من تیکه و... انداخت که مطالعه نمی‌کنی و.... درصورتی که مشکل من اصلا به اینجور چیز‌ها ربط نداشت. افرادی بودند که یک کتاب هم در زندگی‌شان نخوانده بودند و مثل بل بل روخوانی با صدای بلند را می‌توانستند انجام دهند.

خیلی اوقات فهم نظام علی و معلولی معلمان دچار مشکل است و به همین دلیل دانش‌آموز بخاطرش سرزنش و تحقیر می‌شود. به نظرم خواندن چنین کتاب‌هایی برای معلمان ضروری است....
      
24

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.