یادداشت دختری که در اعماق کتاب‌ها افتاد

        اولین کتابی بود که در زمینهٔ مقاومت، مردم فلسطین و چنین مسئله‌ای می‌خوندم. به نظر خودم هم، رمان انتخاب مناسبی برای شروع این موضوع بود.
همون اول داستان با بسیما به عین‌حوض رفتم، به باغ زیتونِ حسن‌ابوالحجا، به خونه آرامش‌بخش دلیله..
ولی یهو سر و کله یهودی‌های از خدا بی‌خبر پیدا میشه که دختری به نام أمل، دست‌مو می‌گیره و منو با خودش می‌بره به اردوگاه آوارگان در جنین و منم با أمل بین این مردمِ آواره‌ که از خونه‌هاشون به زور بیرون رانده شدن، زندگی می‌کنم. 
هر کدوم از افراد این خانواده‌ سرنوشت‌های خیلی تلخی براشون رقم می‌خوره؛ چیزی که شده بازیچه دست اسرائیل..

خیلی بغض کردم با این کتاب، خشمگین شدم، اشک ریختم، گر گرفتم و در نهایت باعث شد نفرتم از اسرائیل خیلی بیشتر از قبل بشه.
امیدوارم روزی که قراره نسبت به ظلم و ستمی که به این مردم میشه بی‌تفاوت باشم، دیگه نفسی هم نکشم. 

اما دربارهٔ کتاب: 
کتاب گیرایی بالایی داره و قطعاً شما رو همراه می‌کنه با داستان.
ترجمه عالی بود و جمله‌بندی‌ها روون و غلط املایی هم دیده نمیشد.
به شخصه خیلی دوسش داشتم و در حین خوندن، با این خانواده زندگی کردم:)🥲
      
36

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.