یادداشت محمدامین اکبری
1400/11/27
3.9
17
نمیدونم چند نفرتون مثل من و فامیل دور فکر میکنید. به عبارتی برای شما هم نگاه دیگران نسبت به شما و هر آنچه که به شما مربوط میشه، مهمه؟ این جمله تکراری فامیل که همش از آقای مجری می پرسه : "من الان چه جوری بودم؟" رو که یادتون هست، یک جورایی این پرسش برای من هم اهمیت داره. حالا یقین میپرسید : "خب که چی؟" - عرض می کنم خدمتتون. واقعیتش به پیشنهاد چنتا از رفقا، قرار گذاشتیم که هر ماه یک رمان خوب و شاخص رو با هم دیگه بخونیم و در رابطش بحث کنیم. این ماه هم قرار شد رمان "نام من سرخ" ارهان پاموک رو بخونیم. اولش چندان موافق نبودم، نه از اسم این بابا خوشم میومد نه از قیافش، خب تا حالا چیزی ازش نخونده بودم و گمون میکردم با این اسم و قیافه حتما یک نویسنده غربگرای ترک هست که بهش نوبل رو دادن. ولی خب به این جهل غلبه کردم و رمان رو خوندم و 700 صفحه رو تو 4 روز تموم کردم و باید عرض کنم که یکی از رمانهای خیلی خوبی بود که تا به حال خوندم. حالا نمیخوام چندان از روایت جالب و تعلیق بی نظیر رمان صحبت کنم (اون باشه برا اهلش)؛ فقط میخوام بگم بعد از خوندن کتاب به ایرانی بودنم افتخار کردم، کلی حال کردم. از اول تا آخر یک رمان 700 صفحه ای یک نویسنده اهل ترکیه نوبل برده وصف فرهنگ ایران بود اون هم تو چه زمانی تو عصر عثمانی و صفوی (که خب قاعدتا تقابل این دو کشور در اوج بوده). واقعا خوندن این رمان لذت بخش بود، واقعا درک عمیق پاموک از ادبیات، نقاشی و فرهنگ ایران ستودنیه. در جای جای کتاب حرف از هنر نظامی، فردوسی، سعدی، جامی و نقاشان بزرگ ایرانیه. بعد از خوندن این رمان یاد یک رمان دیگه هم افتادم که همچین حس خوبی رو بهم داد، رمان سمرقند اثر امین معلوف نویسنده و متفکر لبنانی که اون هم در ستایش فرهنگ ما کم نذاشته بود. ولی خب هر عیشی بی طیش نیست و هر نوشی بی نیش، آدم وقتی از این دست رمانها میخونه و وقتی میبینه متفکرهای بزرگی از این دست (که اقبال از بزرگانشونه) این چنین شیفته وار از فرهنگ ما صحبت میکنن و از طرفی میبینه نویسنده های خودمون اصلا به این فرهنگ توجهی ندارن واقعا غصه اش میشه. پ. ن: من زیاد رمان نخوندم ولی تا اونجایی که یادمه یک رمان یا داستان خوب ایرانی سراغ ندارم که سراغ موضوعاتی چون آثار فردوسی و نظامی رفته باشه. اگر شما می شناسید معرفی بفرمایید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.