یادداشت sayeh marouf

sayeh marouf

sayeh marouf

4 روز پیش

        خیلی دوستش داشتم
داستان نورا که لحظه‌ای بین مرگ و زندگی، به کتابخانه‌ای جادویی می‌رسه. کتابخانه‌ای که هر کتابش نسخه‌ای از زندگی‌اشه؛ زندگی‌هایی که می‌تونست داشته باشه اگه تصمیمی متفاوت می‌گرفت.
گاهی خودمون رو به‌خاطر تصمیماتی که گرفتیم یا نگرفتیم سرزنش می‌کنیم، درحالی‌که شاید واقعاً هیچ تصمیمی «اشتباه» نبوده.
چیزی که حین خوندن کتاب بیشتر بهش دقت کردم این بود که ما، از مسیرهایی که نرفتیم، تصور یه زندگی ایده آل رو داریم، فکر میکنیم اگر تصمیمی - که فکر میکنیم اشتباه بود - رو نمیگرفتیم همچی عالی پیش میرفت؛ نورا از قبل هم مشکلاتش با دن رو میدونست، فقط انگار ذهن نورای افسرده و نارحت، قسمت های خوب ارتباطش با دن رو جدا کرده بود و فقط اونا رو بهش یاداوری میکرد. 
در مجموع، هر انتخابی بخشی از من رو ساخته، حتی اون‌هایی که فکر می‌کردم نباید اتفاق می‌افتادن.
احتمالا هربار که حسرت یا پشیمانی از یه تصمیم قبلی سراغم بیاد، یاد این کتاب میوفتم.
      
16

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.