یادداشت محمدامین اکبری
1401/3/10
به نام او یکی از دلچسبترین کارها در زندگیِ من پیادهروی و گشت و گذار و دیدن اماکن، خیابانها و کوچه پسکوچهها ست. به همین خاطر بیشتر خیابانها و کوچههای منطقه محل کار و زندگیم را پیاده گز کردهام و وجب به وجبش را میشناسم. خیابانهای ری، مولوی، آهنگ، ۱۷ شهریور، پیروزی، مجاهدین، شریعتی، جمهوری، انقلاب و... . سوای اینکه تهران را از دل و جان دوست دارم، هویت شهری هم برایم خیلی مهم است و سعی میکنم وقتی به شهرهای مختلف سفر میکنم خودم را از این مشاهدات محروم نکنم. با این توضیحات میتوانم بگویم که یکی از بهترین و دلچسبترین کتابهایی که از اورهان پاموک نویسنده شهیر ترک خواندهام، کتاب استانبول است. کتابی که بر خلاف سایر آثار ترجمه شده از وی رمان نیست بلکه به پرسه زدنهای پاموک در کوچه پسکوچههای استانبول اختصاص دارد. هرچند که استانبول در اکثر کارهای پاموک نقش فعالی دارد ولی در این کتاب پاموک با اصل قرار دادن زندگی شخصی خود هرآنچه که در مورد استانبول میداند را برای ما بازگو میکند. و همین امر سبب شده است که استانبول خاطرات و شهر یکی از خوشخوانترین کتابهای او باشد. بخشی از این کتاب: 《زمانی که هنوز تلویزیون نبود، این یک وقتگذرانی دلچسب بود. اما عادت کشتی شماری من که با خیلیهای دیگر در آن سهیمام از ترسی ناشی میشود، ترسی که خیلیهای دیگر را هم در استانبول میفرساید. استانبوالیها بعد از آنکه دیدند ثروت خاورمیانه چکهچکه از شهرشان بیرون رفت، بعد از آنکه دیدند شهرشان با شکستهایی که روسیه و غرب به امپراتوری عثمانی تحمیل کردند به تدریج رو به زوال رفت و سرانجام به چنگ فقر، حزن و تباهی افتاد، تبدیل به مردمی درونگرا و ملیگرا شدند. بنابراین ما به هرچیز جدید به خصوص که نشانی از غرابت داشته باشد (ولو خودمان آرزویاش را داشته باشیم)، بد گمانایم.》
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.