یادداشت دریا

دریا

دریا

1404/6/18

        این یادداشت مربوط به سال‌های پیشه:

بیست و پنجمین کتاب سال نودوهشت.
از اول، قبل‌ از شروع کردنش می‌دونستم خالد حسینی هم می‌شه یکی از موردعلاقه‌ترین نویسنده‌هام و درست حدس زده بودم😊
اینم از اون کتاباییه که تا چند روز جاش درد می‌کنه😔
خیلی خیلی غم داره خوندنش...
بازم جنگ...
بازم بچه‌ها...
آدمای بی‌گناه...
یه مدته همش فکر می‌کنم چی‌کار می‌شه کرد؟

می‌دونم باید آگاه سازی بشه هرچقدر آدمای بیشتری بفهمند جنگ چقدر بده، بفهمند راه حل حرف زدنه نه جنگیدن، دنیای بهتری خواهیم داشت ولی نمی‌دونم اون آدمایی که ذهن بیمار دارند و توی خیلی از کشورها قدرت دستشونه رو چی‌کار می‌شه کرد؟
درحین خوندن قسمتی از این کتاب، توی مطب یه دکتر اطفال بودم، یه عالمه بچه‌های بامزه‌ی دوست داشتنی دور و برم می‌دیدم که با هم بازی می‌کردند و خیلی قشنگ ارتباط می‌گرفتند. از هم نفرتی نداشتند با هم دشمنی و جنگ نمی‌کردند. داشتم به این فکر می‌کردم جنگ چه بلایی سرشون میاره؟ حتی بعد از تموم شدنش، چقدر طول می‌کشه تا حالشون دوباره خوب بشه؟ اصلا امکانش هست؟ اصلا چرا باید این همه پول به‌جای پیدا کردن راه‌های درمان جدید، برای ساخت ابزار‌های وحشتناک‌تر جنگی مصرف بشه؟؟؟

دلم می‌خواست می‌تونستم یه سیاستمداری که می‌خواد جنگ راه بندازه رو با یه عالمه بچه‌ از کشوری که می‌خواد باهاشون بجنگه، توی یه اتاق بذارم و یه روز نگهشون دارم، دوست دارم ببینم بعدش هنوز دلش می‌خواد زندگی این فرشته‌های کوچولو رو نابود کنه؟
زیاد حرفای متفرقه زدم ببخشید حس کردم لازمه. دیگه برگردیم به کتاب.

تا قبل از خوندنش فکر می‌کردم قراره درباره‌ی رفتار بد ایرانی‌ها با افغان‌ها بخونم اما درباره‌ی مشکلات افغانستان بود: تعصب‌های قومی بین خودشون، مشکلات زیادشون بخاطر حمله‌ی روسیه و مشکلات خیلی خیلی وحشتناک‌ترشون بعد از اومدن طالبان😔
همیشه می‌گم نفرت بده جنگ بده اما با یه شخصیتی توی این کتاب آشنا شدم که هرچی سعی کردم نتونستم ازش متنفرم نباشم. شاید اگه همه چیزو درباره‌ی زندگیش می‌دونستم، می‌تونستم یکم‌ از نفرتم کم کنم اما واقعا سخته😔 امیدوارم چنین آدمایی حداقل قدرتی دستشون نیفته که صدمات جنایاتشون جبران ناپذیره.

خیلی زیاد حرف زدم در آخر فقط بگم که کلی صبر کردم تا تونستم این کتابو با ترجمه‌ی آقای رضا اسکندری پیدا کنم و وقتی یادداشت مترجم اول کتابو خوندم و باهاش گریه کردم و مامان و بابامم گریه انداختم، مطمئن شدم که بهترین کار همین بود. 

می‌دونم فیلمشم ساخته شده ولی ندیدمش.
      
9

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.