یادداشت
1402/4/22
مجموعهی پنج داستان کوتاه که دوتای اول مایههای طنز بیشتری داشتند. برخلاف دورهی نگارش (جنگ جهانی دوم)، داستانها از سطحیزدگی و احساساتیگرایی افراطی و تحلیلهای هیجانی نسبت به انسان بهدورند و جای این نوع ادبیات تاریخمصرفدار را، سنجش پختهتری از ضعفها گرفتهاست. بهنظرم یکی از موتیفهای اصلی سه داستان اول وابستگی آدم به نظم و عادت است و ضعف او در اصلاح عادات، علارغم توانمندی او، و بهدور از افراطیگری. دو داستان پایانی دارای شخصیتهایی هستند که سخاوت و راستی سادهشان در برابر طمع و ریاکاری دیگران کیفیتی ستارهگون در شبی تاریک را دارد. یک جور احساس امید ممکن و واقعی ایجاد میکردند، نه توهمی یا خیالی. توصیفات بهاندازه هم بعضا موجد تصاویر زنده و سرشار میشد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.