یادداشت
1402/11/8
3.9
21
مروری بر شبهای بی ستاره رمان نوجوان شبهای بی ستاره نوشته خانم مرضیه نفری را انتشارات شهرستان ادب منتشر کرده است. این کتاب 160 صفحهای در سال 1401 به چاپ رسیده است. داستان درباره دختریست به نام ستاره که در سالهای گذر از دوره کودکی به نوجوانی است. اودر شهر قم همراه پدر و مادر و دو خواهرش زندگی میکند. دوره نوجوانی ستاره با سالهای جنگ ایران و عراق همزمان شده است. این کتاب احساسات و کارهای یک دختر نوجوان که در دهه شصت زندگی میکند را روایت میکند. بیشتر متن کتاب حول درگیری شخصیت اصلی یعنی ستاره با خودش و اطرافیانش است. دختری که علی رغم مسائلی که دارد مدام در تلاش است که خودش را به بقیه ثابت کند. او مشکلاتی با خانوادهاش دارد و برای فرار از آنها به انبار کمکهای مردمی به جبهه، پناه میبرد. آنجا با زنی که همسرش را در جنگ از دست داده (خانم فهیمی) آشنا میشود که رفتار خوبی با ستاره دارد و برای او شخصیت قائل است. در همان پایگاه برای اولین بار عشق را تجربه میکند. تمامی صحنهها به قدری ملموس است که گویی هنگام خواندن کتاب لحظات آن را شخصا تجربه میکنیم. داستان از زبان اول شخص یعنی همان شخصیت اصلی، ستاره، نوشته شده است. خواندن داستان برای نوجوانانی توصیه میشود که فکر میکنند فقط آنها هستند که احساسات عجیبی را تجربه میکنند. البته که خواندنش برای والدینی که از رفتارهای فرزندان نوجوان خود به ستوه آمدهاند خالی از لطف نیست. " دلم میخواست جایی داشته باشم برای خودم، اما نداشتم. سمانه بلند شد و رفت سمت آشپزخانه و گفتم:«به خدا من دوست ندارم کسی رو برنجونم!» هق هق گریهام بلند شد. عقب عقب رفتم و تکیه دادم به متکای قرمز و گفتم:«حالا هم که اسیر شدم... جایی نمیتونم برم، حتی انبار. آخه انبار که جای بدی نیست... کمک کردن بده؟!» مامان پاهایش را دراز و شروع به مالیدن کرد. رگهای سبز پایش بیرون زده بودند. جواب داد:«امان از این واریس. بالام جان خدا که همه رو یه جور خلق نکرده... تو هم ناشکری نکن! طفلک سارا ناقص شده پس چی بگه؟! اما سرسنگین باش! حرف توش درنیاد!» "
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.