یادداشت
1402/7/15
ای کاش کودکان رو به جرم اینکه فقط جثه ای کوچکتر از ما دارند و عدد سنشان کمتر ما شمرده میشود قربانی نکنیم قربانیِ پیش فرض های ذهنی غلط و عقده ها و خودخواهی هایمان در این کتاب با کودک پنج،شش ساله ای آشنا میشیم که همه زهزه صداش میکنن کودکی به غایت شیطون و در عین حال با قلبی به شدت مهربون با احساسات پاک و خالص، و خیالاتی و در عین حال به شدت منطقی و بیشتر کتاب روایت صحبت کردن زهزه با درخت کوچک پرتقال حیاط خونه شونه اتفاقاتی که طی کتاب برای زهزه میوفته به خوبی مارو به اهمیت محبت کردن به کودکان متوجه میکنه طوری که وقتی زهزه محبتی رو که از اعضای خانواده دریافت نمیکنه، از یه آدم غریبه دریافت میکنه به سرعت جذبش میشه و از بچه ای شیطون و خرابکار به یه بچه ی آروم و سر به زیر تبدیل میشه کاش همهی ما تمرین کنیم و بتونیم که مثل آقای پرتوگا انقدر قشنگ کودکان رو درک و بهشون محبت کنیم. برای من نیمه ی اول کتاب جوری که انتظار داشتم جذاب نبود ولی خب از بخش دوم به شدت جذاب شد جوری که یه نفس خوندمش و واقعا با احساسات و دنیای زهزه همراه شدم. ترجمهی خانم کردبچه اما بنظرم خوب و بدون اشکال و روان نبود. یک فیلم سینمایی هم با نام My sweet orange tree از این کتاب ساخته شده که من دوستش نداشتم و بنظرم اصلا نتوانسته بود زیبایی این کتاب رو به تصویر بکشه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.