یادداشت پرنیان صادقی
1403/7/18
" عصر بیگناهی " هم تمام شد.... و چه پایان بندی خوبی داشت هر چه در طی کتاب به مهمانیهای مجلل رفتیم، لباسهای فاخر دیدیم، از نگاه" می" همه چیز را خواندیم، از دست الن حرص خوردیم، از جانب" آرچر" زجر عشقی کشیدیم.......امااا ! در فصل پایانی کتاب درستترین تصمیم را نیز دیدیم اینجاست که به فکر فرو میرویم این بهترین تصمیم بود دیگه؟؟ ادیت وارتون با وارد کردن پسر آرچر در فصل پایانی تقابل دو نسل، دو باور متفاوت را نشانمان داد و بار مفهومی، حتی غم داستان را بر دوش این جمله گذاشت! "فرقش این است که این جوانها مسلم میدانند که آنچه میخواهند به دست می آوردند و ما مسلم میدانستیم آنچه میخواهیم بدست نمیآوریم"
(0/1000)
نظرات
1404/2/25
موقع خوندن حس نکردین بعضی جاها انگار کات میخوره و معلوم نمیشه چیشد؟ مثلا شروع داستان برای من خیلی گنگ بود و ارتباط آدمارو درک نمیکردم. اواسط داستان خیلی دوست داشتم راوی بیشتر بگه، درباره چگونگی این عشق، چرا هر وقت میخواد خودشو بروز بده یه عامل بیرونی میاد جلوشو میگیره. ای کاش بسیطتر بود.
0
پرنیان صادقی
1403/8/3
1