یادداشت مریم رضازاده
1402/11/24
این اولین کتاب بانو#فاطمه_سلیمانی_ازندریانی ای روشنی صبح: شروع داستان بسیار طوفانی و مخاطب رو میخکوب میکنه. و مخاطب رو پرت میکنه وسط ماجرا. صحنه پردازی خوب بود ولی شخصیت پردازی کم بود. پایان غافلگیر کننده داشت. تلخی مداوم یک حضور: شروع خوب بود ولی پایان تلخی داشت. دوست داشتم بیشتر از زندگی شون بدونم. اگه رفت و برگشت به گذشته داشت و زمان و مکان تغییر میکردخیلی بهتر میشد. توصیف داشت ولی کم بود. تبعید به تنهایی:شروع نسبتاً خوبی داشت ولی تعلیق نداشت. توصیف صحنه و شخصیت ها کمرنگ بود. دوست داشتم از فضای زندان و اعضای خانواده بیشتر گفته بشه. داستان روان بود. خاکستری یک کابوس: شروع خوبی داشت تعلیق هم داشت ولی کمی گنگ بود البته برای من. شاید به خاطر تعدد راوی بود که خط داستان روگم میکردم. گره کور یک دیدار:شروع و پایان این داستان خیلی خوب بود واقعی و قابل لمس بود همه مون این تجربه رو داشتیم پایان مشخص بود ولی خوب بود.تعلیق داشت توصیف و صحنه پردازی کم بود. عقربه های بی قرار:شروع فوقالعاده خوب بود کلا شروعی که با گفتگو باشه خیلی خوبه. کاملا فضای سنتی رو تو ذهن مخاطب میاره چاشنی خاله زنک بازی خانواده بسیار ملموس بود. داستان حالت سکون داشت. تا سپیده:این داستان رو خیلی دوست داشتم. شروع جذاب، پایان خوب، تعلیق و صحنه پردازی هم عالی بود. برای داشتن تو: شروع خوب بود اما پایان معمولی .کمی گنگ بود.توصیف و صحنه پردازی و شخصیت پردازی کم بود اما حال و روز یک مادر نگران رو کاملا میشد حس کرد. پشت ابر:این داستان هم عالی بود. شروع و پایان داستان خیلی خوب بود. صحنه پردازی و تعلیق هم داشت. به جرم نگفتن: به نظرم این یکی از بهترین داستان ها بود همه چی عالی بود و من بسیار لذت بردم.در کل در مجموعه داستان خاکستری یک کابوس ما یک فرم ساده داریم و نویسنده خیلی از عناصر داستان استفاده نکرده ولی با این حال دغدغه مسائل و مشکلات اجتماعی جامعه رو داره گاهی پایان داستان رو میدونیم ولی برامون تلنگر داره. اینکه نویسنده محترم تلاش کرده تا پیام خودش رواز درد جامعه تو داستان های مختلف خیلی ساده بیان کنه قابل احترام هست.و اینکه همه چی رو گفته شده بود مخاطب خیلی زود به اصل مطلب میرسید. و چیز پنهانی از مخاطب نداشت.این نقطه ی قوت این کتاب بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.