روایت پادشاهی که جهان را دید
تصور کنید پادشاهی از دل ایران قاجار، با تمام شکوه و تجمل دربار، پا به دنیایی میگذارد که هیچ شباهتی به آنچه میشناسد ندارد. این، داستان ناصرالدین شاه قاجار و سه سفر تاریخی او به فرنگ است؛ سفرهایی که نه فقط برای دیدن جاهای جدید، بلکه برای ثبت لحظه به لحظه تجربیاتش از دنیای مدرنِ آن زمان انجام شد.
ناصرالدین شاه تنها یک پادشاه نبود، او یک نویسنده و یک مشاهدهگر دقیق بود. در این سفرنامهها، او نه تنها از کاخهای باشکوه، تئاترهای مجلل، و پیشرفتهای صنعتی مانند راهآهن و کارخانهها مینویسد، بلکه با دیدی کنجکاو و گاهی طنزآمیز، به زندگی مردم عادی، آداب و رسوم آنها و حتی ریزهکاریهای پوشش و ظاهرشان میپردازد. او از تفاوتهای فرهنگی، از دیدن زنان اروپایی بدون چادر و از آزادیهای اجتماعی آنها شگفتزده میشود و این نکات را با جزئیات جذاب ثبت میکند.
خواندن این سفرنامهها، مانند سفر در یک ماشین زمان است. با ناصرالدین شاه همراه میشوید و پاریس را در زمان ساخت برج ایفل، لندن را در دوران صنعتی شدن و آلمان را در اوج قدرت میبینید. این سفرنامهها تنها گزارش سفر نیستند، بلکه سندی تاریخی از اولین مواجهه رسمی ایران با غرب مدرن هستند. سندی که نشان میدهد چگونه یک پادشاه در تلاش بود تا آنچه را که میدید، با دنیای خود مقایسه کند و گاهی آرزوی پیشرفتهای مشابه را برای کشورش داشته باشد.
اگر میخواهید بدانید پادشاهی از دل تاریخ، با چه نگاهی به جهان مدرنِ اواخر قرن نوزدهم مینگریست، خواندن این سفرنامهها تجربهای فراموشنشدنی خواهد بود. ناصرالدین شاه با صداقتی کمنظیر، شگفتی، هیجان و حتی دلزدگیاش را از این جهان جدید بیان میکند.