یادداشت زهرا میکائیلی
1404/5/18
خواندنش در این برهوت کتاب مذهبی داستانی برای کودک امروزی، مثل آبی خنک بود. خواهر و برادری ۹ و ۱۲ ساله که روزه میگیرند و عصرها تا رسیدن مامان و بابا وعدههای سادهای برای افطار آماده میکنند. یک خواهر و برادر امروزی و آشنا که کلکل میکنند و هوای هم را دارند، تابه حال آشپزی نکردهاند، از سوسک میترسند و نمیدانند برای دو پیمانه شلهزرد به بزرگترین قابلمه احتیاج دارند. داستان طنز است، آشنا است، شبیه زندگی امروز اغلب کودکان ایرانی است، خانوادهاند، برای همسایه نذری میبرند و بعد کاسههایشان پر از خوراکی برمیگردد، روزه برایشان سخت است و... داستان آنقدر خوب هست که از اشکالات کمی که دارد صرفنظر کنیم و به منصوره مصطفی زاده دست مریزاد بگوییم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.