یادداشت محمدامین اکبری
1401/12/26
به نام او 🔹️در یکی از گروههای فعالان عرصه کتاب بحث تکراری و خستهکننده "آیا نمایشگاه کتاب خوب است یا بد؟" درگرفته بود. میخواستم من هم نظرم را بنویسم که صرفنظر کردم میخواستم بگویم این شکل از برگزاری خوب نیست، ولی راه دیگری نیست. چرخه اقتصاد نشر بهشکل رقتبرانگیزی معیوب و از کار افتاده است و البته مختص امروز و دیروز هم نیست، دیرزمانیست که اینگونه است. میخواستم بگویم رفقای فعال کتاب چند نفر شما واقعا کتابخوانید؟ یکی از مهمترین مشکلات چاپ و نشر کتاب در ایران این است که فعالان عزیز از جمله ناشر و پخشی و ویزیتور و کتابفروش و کِه و کِهها کتابخوان نیستند و نمیتوانند در این بلبشو و نابسامانی عناوین زیاد و اغلب کمکیفیتی که منتشر میشود به مخاطب تشنه کتاب، گزینه خوبی معرفی کنند. بنده معتقدم مشتاقان کتاب و کتابخوانی در کشور ما کم نیستند ولی مرجعی برای معرفی کتاب پیدا نمیکنند. یکی از دلایلی که سعی دارم بعد از هرکتابی که میخوانم ریویو یا بهقول خودمان مرور بر آن بنویسم همین است که در حد خودم در این زمینه موثر باشم. 🔸️بگذریم، ایوان کلیما از آن نویسندگانی است که بازارش در بین کتابخوانان ایرانی گرم است، من کتابی از او نخوانده بودم. با معروفترین کتابش یعنی روح پراگ شروع کردم که واقعیت امر باید بگویم که ناامیدم کرد. کتاب مجموعهای از یادداشتها یا بهقول معروف جستارهای این نویسنده چکتبار است. بهغیر از نوشته پروپیمان آخر که درباره کافکا و آثارش بود و دارای مطالب خوب و خواندنیی بود باقی جستارها چندان جذاب نبود و برای چون منی حرصدرآور هم بود. خب نویسنده و مردم کشورش سالها تحت سلطه حکومتهای کمونیستی بودهاند و سختیها دیدهاند، قبول. ولی این خوشبینی و شیفتگی به غرب و لیبرالیسم و در بسیاری از جاها عجز و خاکساری در برابر او غیر تحمل است. تحلیلهای سیاسی کلیما در بسیاری از جاها سطحی و کودکانه است. فعلا که رفت در لیست سیاهم مگر اینکه دوستی معتمد اثری خوب از او معرفی کند. در مورد ترجمه هم باید بگویم که کتاب را با هر دو ترجمه معروفش بهصورت موازی خواندم هم ترجمه پوریاوری و هم ترجمه خشایار دیهیمی. نثر دیهیمی بهتر بود ولی ترجمه پوریاوری کاملتر مثلا در ترجمه پوریاوری مصاحبه فیلیپ راث با کلیما آمده بود ولی دیهیمی آن را ترجمه نکرده بود. زیاده عرضی نیست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.