یادداشت معصومه فراهانی

هفت دختر، هفت پسر
        ما ادعا می‌کنیم دخترها چیزی از پسر ها کمتر ندارند و با تمام تفاوت هایشان باز هم میتوانند همانقدر موفق باشند که خیلی از پسرها؛
اما خیلی وقت ها که میخواهیم از موفقیت ها و دلاوری های یک دختر بگوییم ابتدا تبدیلش می‌کنیم به یک پسر!
کم هم نیستند انگار این کتاب ها و فیلم هایی که این حرف را تصدیق کنند خداراشکر! 
یک نمونه اش همین کتاب! #هفت_دختر_هفت_پسر  داستان دو برادر است که یکی از آنها هفت پسر دارد و بسیار ثروتمند است و دیگری هفت دختر دارد و بسیار فقیر.
روزی یکی از دخترها که کاسه صبرش بخاطر شرایط بد زندگی شان لبریز شده ، تصمیم میگیرد که خانواده اش را از فقر و فلاکت نجات دهد ، تا آن ها هم بتوانند ثروت زیادی بیندوزند و وضع زندگی شان را رو به راه کنند تا حداقل چند خواستگارِ آبرومند پیدا شوند و دخترانِ خانه را به همسری برگزینند. 
همانطور که باید حدس زده باشید دخترک باهوش قصه خودش را شبیه پسران می‌کند و با اندک اندوخته پدرش به تجارت در کشوری دیگر مشغول می‌شود و ثروتش را برای خانواده می‌فرستد و زندگی شان را از این رو به آن رو می‌کند، بدین گونه که خانه شان آنقدر پر از کلفت و نوکر می‌شود که مجبورند خانه را از همه طرف بزرگ تر کنند، برای حفظ ثروتشان نگهبان بگیرند، همه خواهرانش با پسرانی ثروتمند ازدواج میکنند و ...
رمان بر اساس یک افسانه عامیانه بازنویسی شده و از حق نگذریم که قلم بسیار جذابی دارد. اما قرار است به دختران ما چه چیزی بیاموزد؟
آیا به آنها یاد می‌دهد که چطور میتوانند در عین اینکه هویت خودشان را حفظ میکنند موفق و اثر گذار و نجات دهنده هم باشند؟
آیا نجات و خوشبختی را چیزی به جز داشتنِ خانه ای بزرگ و خدمتکاران فراوان و لباس های گرانبها و همسران ثروتمند معرفی می‌کند؟ 
متاسفانه خیر! :(

کاش کتاب ها و فیلم های خوبی داشتیم که در آن دختر ها بدون اینکه لازم باشد قیافه شان را تغییر بدهند یا به جنگ بروند یا پشتک و معلق بزنند، با تمام دخترانگی هایشان موفق و قابل افتخار ترین بودند.

+ قلم کتاب قشنگ و گیراست اما نگاه جنسیت زده وجهانبینیش رو نمی‌پسندم و اصلا توصیه نمی‌کنم به نوجوان ها.
      
14

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.