یادداشت milad
1403/2/26
4.0
142
صالح نجفی، به نقل از کییرکگور، میگوید: وقتی از ناامیدی حرف میزنیم، یعنی هنوز امیدی هست. که ما فقدانش را احساس میکنیم. ولی وقتی هیچ امیدی نباشد آنچه جایگزین میشود ایمان است. و پیرمرد و دریا داستان ایمان است. آنچه را ارنست همینگوی در این داستان روایت میکند، تقریبن در تمام داستانهایش به فرمها و شیوههای مختلف به تصویر در آورده است. آدمهایی ناامید که فقط ایمان انگیزهی ادامه دادنشان است. آدمهایی که در مسیرشان هرچه بر سرشان آوار میشود صبورانه تحمل میکنند و میپذیرند. پیرمرد این کتاب نیز از این قاعده مستثنا نیست. او در این داستان چون رهرویی است که برایش راه و رفتن و پیمودن از رسیدن مهمتر است. از پیرمرد و دریا و همینگوی بسیار میتوان گفت و نوشت. اما نه وقتی پای نجف دریابندری و مقدمهی کمنظیرش به میان باشد. شاهکاری که کم از داستان ندارد. و ماهرانه لایهلایههای داستانهای همینگوی را نور میتاباند. در میان مقدمهها و موخرههایئ که تا به امروز منتشر شده فقط گذری به جهان یخزدهی دورنمات نوشتهی عزتالله فولادوند بر کتاب قول از دورنمات را میتوان همسنگ کار دریابندری دانست. دریابندری با به کار بردن اصطلاحات جنوبی و زبانی یکدست توانسته به خوبی از پس ترجمه بر بیاید. و بعد از وداع با اسلحه بار دیگر تبحر خود در ترجمه را به رُخ بکشد. در آخر میتوان گفت در روزهایی که به قول گلشیری: آنقدر بر سرمان ریختهاند که فرصت زاری نداریم. خواندن این مقدمه و کتاب میتواند بهترین انگیزه برای پایداری و ادامه دادن باشد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.