یادداشت

انتری که لوطیش مرده بود
پیشگامان ن
        پیشگامان نویسندگی در ایران رو یه جور دیگه می‌پسندم.
اصلا هواخواهشونم 
نمیگم بیست و بی غلط هستند
اما میگم پیشگام هستند
آدم هوای بزرگ رو داره، بالاخره شروع کننده بودند
و جالبی کار توی اینها دست داشتن در انواع ادبی ست.
ترجمه، داستان کوتاه، داستان بلند، نمایشنامه و و و 
صادق چوبک هم از همین گروه 
کتاب رو که برداشتم شروع کردم به خوندن ولی به دلم نچسبید انگار اونقدر ها هم‌جذاب نبود ، داستان اول "چرا دریا طوفانی شده بود" 
فضای شرجی بوشهر رو ترسیم کرده بود با حاشیه ها
اما نه ، من انتظار بیشتری داشتم
داستان قفس ولی فنی تر ، با زمینه سیاسی 
منو کمی به فکر فرو برد. اصلا انگار کنایه هاش رو میگرفتم
ولی براتون بگم از "انتری که لوطیش مرده بود" 
جدید بود روایت از یک میمون!!!
آره میمون و چقدر قشنگ به جزئیات پرداخته بود حتی تا حدودی سعی کرده بود از ماهیت حیوانی میمون هم روایت گری کنه و تقریبا موفق به نظر رسید.
در هر سه داستان رنگ سیاست موج می‌زند اولی کمتر ، سومی یه خرده بیشتر ، دومی که قفس بود اما واژه به واژه‌اش سیاست بود و ترسیم فضای تاریک و خفقان دوران پهلوی 
اما براتون بگم از حُسن ختام 
نمایشنامه توپ لاستیکی 
عجب کولاکی بود 
خیلی دلچسب ولی تعریف نمیکنم
فقط اینکه کاش اسمش این نبود چون کمی که جلوتر بره و بخونید متوجه میشید که قضیه چیه و به راحتی آخر نمایش رو حدس خواهید زد
این شما و این "انتری که لوطیش مرده بود "
۱۴۰۳/۰۳/۰۵


      
10

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.