یادداشت maedeh
1404/2/20
داستان درمورد یه پیرمرد رومانیاییه به اسم دومینیک که قصد داره خودشو بکشه درست همون شبی که این تصمیم و میگیره و توی خیابون راه میره، بارون میگیره و در معرض مستقیم رعد و برق قرار میگیره. قاعدتاً باید پودر شده پیداش میکردن ولی اون زنده میمونه و میبرنش بیمارستان ! اون دوباره جوون میشه. رنگ خاکستری موهاش از بین میره ، دندونای جدید جاشو به دندونای پوسیده میده ، پوستش دوباره شاداب میشع و سلامتیش برمیگرده ! یسری قدرت هم پیدا میکنه مثلا زبان های ناشناخته رو درک میکنه ، با همزادش ارتباط برقرار میکنه ، توی خواب واقعیت رو پیش بینی میکنه، کتابا رو بدون خوندن میفهمه و حالا ازینجا استارت اتفاقای عجیب غریبه کتابه... 👀به نظر من ایده جذابی داشت کتاب ولی یه جاهایی به حاشیه رفته بود و فک کنمم یکم سانسور داشت .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.