یادداشت کتابفام
23 ساعت پیش
۱۵۹ صفحه در ۳ ساعت. «چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟» در ابتدا ممکن است تغییر جهتی جزئی از آثار بزرگ «یوسا» در مورد گردابهای اجتماعی مرگبار آمریکای لاتین باشد. این اثر، کتابی کوچک است، روایتیست به سبک کارآگاهی که هم پلیسی هست و هم نیست. این کتاب، معمایی سرگرمکننده و درخشان است و در عین حال جدّی و ماهرانه و بدون مزاحمت، برخی از مضامین بزرگ همهٔ رمانهای «یوسا» را در بر میگیرد: گناه و بیگناهی، عدم امکان عدالت در جامعهای که بر پایه نابرابری است و ماهیت تا ابد گریزان حقیقت. صحنهٔ جنایت در پرو و در دههٔ ۱۹۵۰ است. در نزدیکی یک پایگاه هوایی، جنازهٔ مُثله و نیمهمتلاشیشدهٔ خلبان جوانی (پالومینو مولرو) پیدا میشود و از اینجا پای دو پلیس محلی نهچندان پرزرقوبرق به داستان کشیده میشود که حتی یک ماشین خدمت هم زیر پایشان نیست و برای تحقیقاتشان دست به دامن ماشینهای حمل مرغ محلیها میشوند. در طول داستان همه میدانند که دقیقن چه اتفاقی افتاده بهجز این دو پلیس محلی و البته خوانندهٔ کتاب و اینطور بهنظرمیرسد که بهجز محلیها، کسی آنقدرها هم مشتاق حلّ این پرونده نیست اما تنها سرعت کند و بیمعنای این دو پلیس، تنها پیشبرندهی کتاب است و در نهایت هم کتاب با سوالی که آغاز میشود، تمام میشود: چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟ جدای از لذت، دلایل خوبی وجود دارد که نویسندگان جدی به ژانرهای چون علمیتخیلی، هیجانانگیز، جاسوسی و پلیسی روی میآورند و آن این است که این ژانرها امنیت فرمهای کلاسیک را به چالش میکشند و همچنین، نویسنده را وادار به روایت کردن داستان میکنند و خواننده را وادار میکنند تا صفحه را ورق بزنند تا بفهمد چه اتفاقی قرار است بیفتد و از چیزی که همین الان خوانده دور شود. این اتفاق در این کتاب هم با دیالوگهای زمخت و سادهاش رخ میدهد و خواننده را با سرعت به انتهای خود سُر میدهد و در انتها نیز پرسشهایی تحریکآمیز از خود به جای میگذارد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.