یادداشت ریحانه رمضانی
1404/5/1

『هو النور』 آلیور توییست؛ درس زندگی، اخلاق و تاریخ آلیور توییست برای من فقط یک رمان نبود؛ درسی بود از زندگی، اخلاق و حتی تاریخ. قلم دیکنز ستودنیست؛ خشمگین، گزنده و در عین حال سرشار از طنز تلخ است. طنزی که نه برای خنداندن، که برای آگاهیدادن است—ضربهایست بر وجدان، تلنگریست بر ذهن. دیکنز چنان بیپرده و بیملاحظه سخن میگوید که خوانندهای حتی سنگدل را ناچار میسازد که در برابر حقایق تلخ، واکنش نشان دهد و در برابر دردهای دیگران بیتفاوت نماند. تاریخ خواندن خوب است اما همراه با «آلیور توییست» تاریخ را با گوشت و پوست و استخوان درک میکنی. ناگهان خودت را در نوانخانههای تیرهوتار قرن نوزدهم انگلستان مییابی. با آلیور در کوچههای سرد و نمور قدم میزنی و مزهی تلخ فقر، ظلم و بیعدالتی را میچشی. چنان روایت کوبندهای دارد که حس میکنی نویسندهاش این درد را با تمام وجود زندگی کرده.(که بهراستی هم زندگی کرده.) اما چرا این کتاب، از نظر من درس زندگی و اخلاق است؟ چون دیکنز، شخصیتهایش را در بوتهی آزمون میگذارد. ما نیز همقدم با آنها، شاهد انتخابهایشان میشویم. رفتارشان در برابر آدمها، در برابر وسوسه، گناه، رستگاری و در نهایت در برابر خودِ زندگی را میبینیم. دیکنز بهزیبایی نشان میدهد که محیط چطور در شکلگیری انسانها نقش دارد اما در عین حال، انسان را موجودی مختار میداند. او ثابت میکند که حتی در سختترین شرایط، انتخابها مهماند؛ آدمها با وجود سرنوشتهای مشابه، لزوماً مسیرهای یکسانی نمیروند. آلیورِ کوچک، با همان دل پاک و فطرت بیآلایشش، خودش آموزگار اخلاق میشود. همانطور که رز، با آن جملهی بهیادماندنیاش دربارهی آلیور گفت: «همان قدرتی که صلاح دیده بود او را با این سن امتحان کند، محبت و احساساتی در او بهودیعه گذاشته که مایهی افتخار بسیاری خواهد شد که شش برابر او سن دارند.» شاید هم باعث شرمندگیشان... این جمله، هم شخصیت آلیور را به خوبی خلاصه میکند و هم عظمت دل رز پاکسرشت را نشان میدهد. دیکنز چنان توانایی شگفتانگیزی در خلق تاریکیها دارد که گمان میبری تنها در نمایش زشتیها استاد است اما وقتی به شخصیتهایی چون رز میرسی، درمییابی که او در آفرینش روشنایی و زیبایی نیز چیرهدست است. رز نوریست که بر دل خواننده میتابد، زلالیاش مرهمیست بر تمام تلخیهای کتاب... و عشق در نگاه دیکنز، نه پر زرق و برق که ناب و راستین است؛ سادگی و صداقتش است که آن را عمیق و ماندگار میکند. امیدوارم فرصتی باشد که بار دیگر به دنیای آلیور بازگردم، دوباره در کوچههای مهآلود لندن گم شوم و این بار با نگاهی عمیقتر بر نکتههای اخلاقیاش تأمل کنم. شنبه ۱ مرداد ۱۴۰۴ (اولین همخوانیِ "در قلب متنها")
(0/1000)
ریحانه رمضانی
7 روز پیش
1