یادداشت نرگس فلاح بردبار
15 ساعت پیش

خوشحالم که زود تصمیم نگرفتم و به کتاب فرصت دادم هر چند در ابتدا نتوانستم دست در دست هوشوی قصه بگذارم و همراه با او در صفحات زندگی اش قدم بزنم اما توصیفات زیبای نویسنده و خیال پردازی های کودکانه هوشو مرا واداشت که ادامه دهم با تصویر سازی هایش رفتم تا خود شهداد، زیر نخل مادر هوشو... رفته رفته سرشار از احساس شدم🌱 جنس تنهایی هوشو خیلی آشنا بود آنقدر آشنا که با خواندن برخی خطوط، بغضی دست می انداخت ته گلویم 🥲 حالا دیگر هوشنگ مرادی کرمانی در تصورم شبیه به درخت گز یا شهداد یا سیرچ است که در میان کویر سبز شد و سبز ماند اما شخصیتی که نظرم را جلب کرد ستار زاده بود کاش زندگی سر راه همه ما یک ستار زاده ای برای تغییر دنیامون بزاره *البته گاهی که داستان از ادب فاصله می گرفت لذت خوندنم رو می گرفت🙁 *تصاویر از روستای سیرچ است
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.