یادداشت سارا رحیمی
1403/9/1
[سی از صد] زیرعنوان کتاب، موضوع را آشکار میکند: داستان فرار زنی از کرهٔ شمالی. من اوایلش را خیلی دوست داشتم؛ یعنی تا جایی که شخصیت اصلی به سفارت کرهٔ جنوبی رسید. تا آنجا توصیف دقیق و هنرمندانهای از رنج و فقرش داشت ولی هرچه پیشتر رفت، بیشتر دلزدهام کرد. شکافهایی که مدام در روایت ایجا میشد و روایت مرعوبش از کرهٔ جنوبی این حس را تقویت میکرد که نویسنده با من روراست نیست و نگاه سوگیرانه دارد. اواخر کتاب حتی حس میکردم کتاب سفارش سفارت آمریکا در کرهٔ جنوبی است، بسکه مهاجرت تحصیلیاش به آمریکا «رؤیای آمریکاییگونه» روایت شده بود. در کنار همهٔ اینها بیوطنی را خوب روایت کرده بود. اینکه آدمیزاد چهطور با جزئیات بهظاهر بیاهمیت، دلتنگ وطنش میشود و معنای وطن را دوباره در غربت بازسازی میکند. به کسی میگویم بخواندش؟ نه. بهقول معلم کلاس دیروز: روایتها مسیر میسازن، ولو در حد یک قدم و روایتی که صادقانه نیست، مسیر اشتباه میسازه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.