یادداشت عطیه عیاردولابی

        عجب داستانی و عجب ترجمه‌ای
داستان با گره‌ای شروع میشه که تقریبا تا آخرش هم دلیلش مشخص نمیشه اما انقدر جذابیت داره که تا انتها همراه شخصیت‌ها میشی.
و مثل خیلی از داستان‌های خطه آمریکای جنوبی مسئله مرگ به طور عجیبی جذاب و دوست داشتنی مطرح شده. من عاشق نوع مواجهه مردم اون قسمت دنیا با مسئله مرگ و نیستی و تباهی هستم. طوری ازش میگن که آدم واقعا می‌تونه اون رو جزئی از زندگی ببینه و حس پایان نداره.
ترجمه بی‌نظیری هم داشت. تا حالا از قاسم مومنی چیزی نخونده بودم ولی از این به بعد هرجا اسم ایشون رو ببینم حتما بدون نگرانی کتاباش رو می‌خونم. 

اما متاسفانه یه تجربه بد داشتم و اون اینکه کتاب رو تو اپ نوار با صدای علی مصفا گوش دادم. خیلی بد خونده بود. همون اولش که صداش حالت گرفتگی داشت و آدم همه‌اش منتظر بود یه حا صداص رو صاف کنه‌ چند جا رو با تلفظ‌های اشتباه خوند و خیلی جاها نفسش نمی‌کشید. لحن مونوتن، یکنواخت و خسته ایشون هم کتاب رو حیف کرده بود. شما ببینین چقدر محتوای کتاب جذاب بود که با این مسئله هم گوش کردم. تو حالت صوتی حدود دو ساعت و نیم بود که به بخش‌های کوتاه یک ربع تا بیست دقیقه‌ای تقسیم شده بود اما نیمی از هر بخش موسیقی بود. موسیقی‌هاش البته شنیدنی و متناسب با حال و هوای کتاب بود و گاهی می‌چسبید.
      
154

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.