یادداشت نرگس سادات فاضلی

        هر اثر استاد امیرخانی را که میخوانی،
به سهولت "انتقادِ نهفته" در داستان را دریافت میکنی.
گویی که رسالت دارد کلمه مناسب در جایِ خالیِ متنِ زندگی را پیدا کند. 
می گویند نام یکی از پیامبران، قیدار است. 
"قیدار" هم عنوان کتاب است و
 هم اسم شخصیت اصلی داستان. 
قیدار را که بخوانی با مفاهیمی مانندمرام، مروت،
جوانمردی و لوتی منشی بسیار دمخور میشوی.
نیمه نگاهی به ایران و تهران قدیم گی اندازی. 
دلت بسیار کباب خواهد خواست. 
دیگر بی تفاوت از کنار کامیون ها و گاراژها رد نخواهی شد. 
کنجکاوِ دیدن زورخانه و شناختنِ پهلوان تختی خواهی شد. 
حالت را خوب میکند اما وعده ی یک متن راحت را نمی دهم! 
کمی سخت ولی شیرین است. مثلِ شربت آبلیموی خنک در گرمای ظهر اهواز.(: 
      
24

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.