بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت علی حاجیلو

                منتشر شده در مجله‌ی الکترونیکی واو:
ما خاطرات رنج‌آلودمان را دوست داریم. رنج‌ها جزئی شیرین و جدانشدنی از خاطراتمان را تشکیل می‌دهند. اگر کمی به نشخوارهای ذهنی روزمره‌مان دقت کنیم، می‌بینیم که خاطرات تلخ‌مان را بیشتر از خاطرات شیرین مرور می‌کنیم. گویی این تلخی‌ها با نوعی حلاوت سکرآور آمیخته است. از همین رو فیلم‌ها، کتاب‌ها و قصه‌هایی که درون‌مایه‌ای تلخ دارند را بیشتر دوست داریم. اگر به داستان‌های ماندگاری که در ادبیات وجود دارند رجوع کنیم غالبا داستان‌هایی است که شخصیت‌های اصلی این داستان‌ها روزگار سختی را سپری کرده‌اند. این مسئله شاید در ادبیات شفاهی ما پررنگ‌تر باشد. همین خصوصیت جمعی است که باعث شده داستان‌هایی نظیر کوراوغلو، سارای، اصلی و کرم، قصه پری‌جان و…. با وجود مکتوب نبودن سال‌ها در بین مردم سینه‌به‌سینه نقل شود و به ما برسد. همچنین لالایی‌هایی که مادران این سرزمین سال‌ها برای طفلان خود خوانده‌اند سراسر شرح درد است. حتی در جایی که می‌خواهند با کودک خود محبت را نجوا کنند، توامان با واژه‌هایی غمناک است. آهنگ این لالایی‌ها همه حزن انگیز است. گویی که مادران می‌خواهند کودک خود را در مقابل رنج‌هایی که در آینده زندگی به او تحمیل می‌کند، واکسینه کنند.
اگر به ادبیات مکتوب هم نگاه کنیم می‌بینیم از شاهنامه که داستانی حماسی است تا قصه‌های عاشقانه ما سراسر رنج و سختی است. داستان کاوه آهنگر، رستم و سهراب، لیلی ومجنون، شیرین و فرهاد، ویس و رامین، بکتاش و رابعه، جمشید و خورشید، سلامان و آبسال و… که اگر قرار باشد نام ببریم این قصه‌ها از شماره خارج است. ما راه تعالی را در رنج‌هایمان جستجو می‌کنیم. گویی این رنج برای ما مقدس است و از این‌گونه رنج کشیدن لذت می‌بریم.

این الگوی داستانی سال‌های سال آزموده شده است. نویسنده امروز می‌تواند با استفاده از این کهن‌الگو دست به آفرینشی ماندگار بزند. رنجین کمان از همین دست آثار است.

در شرح نام کتاب نوشته شده است «۲۵ روایت از عشق، رنج و شکیبایی»، اما کتاب مفاهیم بیشتری از آنچه ذکر شده در برمی‌گیرد. البته که نقطه اشتراک همه روایت‌های کتاب رنج است.

این کتاب قصه دردهای ما مردم معمولی است. مایی که هیچ کس حوصله شرح و شنیدن قصه‌هایمان را ندارد. مایی که جز فراموشخانه تاریخ جایی نداریم. مایی که در روزها و شب‌های پرشتاب زندگی به دنبال لقمه نانی و جرعه آبی عمر خود را تلف می‌کنیم. غلامرضا طریقی در رنجین‌کمان همت کرده و قصه‌های چندی از ما را ثبت و نگارش کرده است. طریقی در این کتاب زبان قصه‌گوی مردم کوچه و پس کوچه و بازار است. او روایتگر مواجهه افراد با دردها و وقایعی است که زندگی را تغییر می‌دهند. یا باید این دردها را تحمل کرد و قهرمانانه از آن عبور کرد، یا در مقابلش سر به عصیان گذاشت و یا قد خم کرد و تسلیم شد.

ما قصه‌های زیادی در زندگی‌مان داریم و قصه‌های زیادی هم شنیده‌ایم، اما قلم نوشتن نداشتیم و بلد نبودیم بنویسیم، کاری که طریقی بلد بوده و انجام داده است. این کتاب حاصل همزیستی، گوش شنوا و چشم بینای نویسنده است که خوشبختانه از کنار این داستان‌ها ساده عبور نکرده و لذت خواندن آنها را برای ما فراهم کرده است؛ کاری که کمتر از انسان امروزی غرق در روزمرگی و زندگی ماشینی انتظار می‌رود. قصه‌های این کتاب یا مربوط به خود نویسنده است، یا برای وابستگان و دوستانش اتفاق افتاده است. اینکه نویسنده جسارت داشته و بدون واهمه از قضاوت مخاطب، ما را به حریم خصوصی و بخشی از زندگی شخصی خود راه داده هم از جذابیت‌های این اثر است.

این کتاب عجیب بر جان می‌نشیند. اکثر قصه‌های این کتاب در عین سادگی و بدون روضه‌خواندن چشمان خواننده را تر می‌کند و این امر احتمالا ناشی از این است که این روایت‌ها با چشمانی نمناک نوشته شده است. نویسنده خوب می‌داند کجای احساسات شما را قلقلک دهد تا دلتان بلرزد.

این داستان‌ها داستان زندگی خود ما است و به طور حتم با خواندن هر داستان، داستان‌هایی مشابه آن را در زندگی شخصی خود و اطرافیان‌تان به یاد خواهید آورد.

روایت‌های این کتاب با نگاهی شاعرانه روایت شده است و این امر تاثیرگذاری کتاب را دوچندان می‌کند. احتمالا با خواندن این کتاب دلتان برای روزهای سخت گذشته تنگ می‌شود و یا از تلخی رنج حاکم بر زندگی‌تان کاسته‌می‌شود. پیشنهاد من این است که این کتاب را جرعه‌جرعه بخوانید و با هر کدام از داستان‌های آن چند روزی زندگی کنید.

https://evav.ir/%d9%82%d8%b5%d9%87-%d8%af%d8%b1%d8%af%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%b1%d8%af%d9%85-%d9%85%d8%b9%d9%85%d9%88%d9%84%db%8c/
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.